ما یه جشنی بودیم بعد یکی از خانم هایی که آشنایان بود اومد نشست سر میز فایل نزدیکمون بهش گفتم بیا برقص خیلی اصرار کردم گفت نه بعدا میام داشتم با دخترخالم صحبت کردم که رفتم آرایشگاه موهام صاف کرده بودم گفت معلوم نیست رفتی آرایشگاه گوشیم دستم بود گفتم میخوای ازت عکس بگیرم اخم کرد گفت نه من خیلی ناراحت شدم آخه خودش بعدا داشت عکس میگرفت نمیدونم چرا اینجوری کرد هر کاری میکنم یادم بره نمیره نمیتونم مثل قبل باهاش برخورد کنم به نظرتون حق با منه
یه جشنی بود یکی از فامیلای نزدیکمون خالم اومد سر میز نشست گفتم بیا برقص گفتم نه بعدا با دخترخالم داشتم حرف میزدم که رفتم آرایشگاه موهام صاف کردم خالم گفت انگار آرایشگاه نرفتی گوشی دستم بود گفتم ازت عکس بگیرم اخم کرد گفت نه بعدا خودش داشت عکس میگرفت خیلی ناراحت شدم بعدا خوب برخورد کرد ولی من نتونستم مثل قبل باهاش برخورد کنم
یه جشنی بود یکی از فامیلای نزدیکمون خالم اومد سر میز نشست گفتم بیا برقص گفتم نه بعدا با دخترخالم داش ...
اوخی عزیزم ناراحت نباش حتما فکرش مشغول بوده از کسی چیزی یا اتفاقی درگیر یا ناراحت بوده حواسش نبوده یا هر چی شما خوبی خودتون و نشون دادی ،مطمئنا منظوری نداشته اگرم داشته پشیمون شده چون گفتین بعدش عادی بوده و خوب رفتار کرده شما ب دل نگیرید گلم، شما ب خانمی و بزرگواری خودت ببخشش❤
خدایا برای تموم خوبیا و مهربونیات شکر🥰😍😊🚫🚫🚫درخواست دوستی" ب هیچ عنوان" نمی پذیرم⛔