مادرشوهرش همیشه توقع داره پول بدیم بهشون اونم همیشه رقمای بالای صد میلیون واگه ندیم قیافه میگیره و میگه چه جور بچه ای هستی یعنی هر کدوم از بچه هاش پول کم بیاره از ماتوقع داره بدیم بعد بین همون خواهر برادران هم اگه پول بدیم خوبن باهاشون اگه ندیم وقتی ما میریم میرم تو اتاق ودرو میبندن مادرشوهرش هم میگه حق دارن ناراحتن از دستتون پول لازم بود شما ندادین تو این چند سال زندگیم حتی یه هزارتومان هم کمکون نکردن
همیشه خدا هم توقع دارن ما ماشین نداشتیم یه مدت خیلی طولانی برای چند سال فروخته بودیم که خونمون عوض کردیم وبزرگش کردیم به ما ماشین نمیدادن حتی وقتی من ماههای آخر بارداریم بودم وواقعا اذیت میشدم با شکم گنده کنار خیابون تاکسی سوار میشدم ولی بهمون ماشین نمیدادن ما خونوون عوض کرده بودیم یه خونه بزرگ گرفتیم پول نداشتیم وسایل خونه بخریم همش تحقیر میکردن که چرا فلان وسیله رو ندارید چرا این نمیخرید انگار ما خودمون عقلمون نمیرسه خب پول نداریم ولی از عمد میگفتن که تحقیرمون کنن حالا بنا به دلایلی ماشین فروختن وما ماشین گرفتیم هر چند وقت یه بار برادرشوهرم زنگ میزنه وماشین میخواد شوهر من هم چند بار داد من ناراحت شدم ایندفعه که خواست منم بهونه آوردم گفتم میخوام برم باشگاه و سالن خودم ماشین لازم دارم وگرنه میدادم این قضیه تقریبا یه ماه پیش اتفاق افتاده ولی حرفا تمومی نداره ومادرشوهرم هرروز داره گلایه میکنه
ببین ما از زمانی که خونمون عوض کردیم اینا فکر میکنن مولتی میلیاردریم درصورتی که همش وام گرفتیم یه خونه ۱۴۰ متری با یه پراید داریم ولی ماشین ثبت نام کردیم اینا فکر میکنن ما غرق پولیم درصورتی که همش وام گرفتیم وتا خرخره تو قسطیم
همیشه خدا ازما توقع داره بعد بخدا ما از عروسیمون یه هزاری بهمون ندادن هرجا هم میشینه میگه ما دستشون گرفتیم بلندشدن ولی بخدا زندگیمون همش قسطه هیچکس کمک نکرده بهمون
من نمی دونم چند وقته متاهلی اما همسر من ۱۴ سال بعد ازدواج سرش به سنگ خورد یعنی پول نمی دادیم رامون نمیدادن اونقدر وقیح بودن البته نامادری داشت ولی آخرین بار برادر کوچیکش تقریبا ۴ سال پیش ۱۰ تومن میخواست نداشتیم دیگه فحش و قهر و .. منم گفتم هرگز پام رو نمیذارم اونجا من ۱۴ سال کار کردم خرج زندگی دادم شوهرم حقوقش رو داد به اونا و دیگه بریدم اون موقع جمع کرد بعد فحش خوردن از برادر و مادر نانتی و ... یعنی یادممیفته با ما چه کردن بخدا عصبی میشم خواهرش میرفت دانشگاه آزاد کل هزینه خودش و دوستاش رو از ما گرفت آخرشم ترم ۷ انصراف داد
فردا اگه به من گفت چرا ماشین ندادی چی بگم به نظرتون چون دلم نمیخواد بدم میخوام دیگه هم نکن آخه اگه هم ماشین بیفته تو خرج یه هزارتومان خرج نمیکنه همونجوری میاره تحویل میده
من نمی دونم چند وقته متاهلی اما همسر من ۱۴ سال بعد ازدواج سرش به سنگ خورد یعنی پول نمی دادیم رامون ن ...
نه ساله متاهلم بخدا عین منی منم کار میکردم هزینه بیمارستان رفتنشون میدادم درصورتی که دخترای مجردش شاغل بودن ولی همش از شوهر من توقع داشت شوهر من سرش به سنگ خورده خودش هم میدونه محبتشون پولیه ولی امشب میگفت عیب ندارن چیکارکنم خانوادمن