ما ی همسایه داشتیم ی زن و شوهر جوون ک حدودا پنج سالی میشد ازدواج کرده بودن.ما زیاد باهم در ارتباط نبودیم فقط گاهی وقتا تو کوچه اتفاقی میدیدمشون و ی سلامی بهم میکردیم...نمیدونم چرا بچه نداشتن.دختر عمو پسر عمو بودن و بنظر همو دوست داشتن...خانومه شاغل بود من بعضی وقتا صبح میخواستم برم دانشگاه میدیدم دو نفری سوار ماشین میشن برن سرکار.چند وقتی گذشت دقیقا سال نود و هشت بود اگر یادتون باشه برای بنزین یکم درگیری و تظاهرات شد...همون وقتا شوهر این خانوم گم شد...خونواده پسره نزدیک ما بود خونشون.خود خانومه بی سر صدا بود بروز نمیداد ما از رفت و آمد و گریه زاری خانواده پسره متوجه شدیم که حدود یک هفته اس ک این آقا گم شده حتی ب پلیس ام خبر دادن ولی خبری نیس...یکم خب نگران کننده بود......