دقیقا قبلا ما هم همچین آدمی داشتیم همسایه ی بغلی
کلی هم کمک میکردیم صبح تا شب دستشونو میگرفتیم چون پیر و سالخورده بودن کلی بچه و نوه داشتن که اخر هفته برای ناهار و جشن میومدن ولی طول هفته نبودن ، یه بار میگفتن لامپ خراب شد بیا درست کن یه بار میگفت شوهرم مریضه ببرید بیمارستان یه بار میگفت برو از بیرون واسم یه چیز بخر و ...
بعدا فهمیدیم ما اسگل شده بودیم و طرف مظلوم نمایی میکرد که بیگاری بکشه