دیروز شوهرم واسه مادرش دنبه خرید (روغن حیوانی)
روش پر مو بود گفتم مادرشوهرم عزیز اول بزار من اونارو بشورم موهاشو بردارم بعد چرخ کنین
گف حالا بریم شام بخوریم بعدا پاکش کن شاممونو خوردیم
بهم گف تو ظرفارو بشور اون یکی جاریتم اونارو چرخ کنه
گفتم اخه تموم موهای گوسفند روشه
گف عیب نداره بعد اینک پخت از صافی ردش میکنم موها تو صافی میمونه
ب خدا حالم داره بهم میخوره ب شوهرم میگم میگ تو اونجا غذا نخور و پشت اونا هم صحبت نکن اخه نمیش ک
خودش منو هر هفته میبره اونجا بعد میگ اونجا غذا نخور