من وقتی کرونا اومد اواخر بارداریم بود یادمه همسرم کلا منو قرنطینه کرد حتی اجازه نداشتم خانواده هامونو ببینم میگفت خطرناکه واست.
خودشم گاهی میرفت سرکار گاهی هم خونه بود.
یادمه وقتایی که میرفت سرکار شب که میشد از وحشت کل خونه رو راه میرفتم زنگش میزدم توروخدا بیا خونه که دارم از ترس میمیرم و اونم زودتر تعطیل میکرد میومد.
از اون زمان دیگه ترس از من جدا نشد منی که به نترس و شجاع بودن معروف بودم.
الانم که بحث جنگه شبا تا دیروقت بیدارم تا کوچک ترین صدا میاد به خدا که انگاری میخوام سکته کنم.
خدایا ینی میشی باز مثل قدیم بشم و ترس از من جدا بشه😞
شماها میدونید باید چکار کنم؟