خدا جونم هرلحظه حضور پر از عشقتو توی زندگیم حس میکنم بااینکه بنده خوبی نیستم🥲هزاران بار شکرت🥹🤍"آقایون درخواست ندین لطفا خانوماهم اگه درخواست دادین لطفا قبلش توی تاپیک علتشو بگین"🌸...اگر بهم پریدی و بد حرف زدی و جوابتو ندادم بدون درحدی نیستی خودمو بخاطرت ناراحت کنم..😄یه صلوات به نیت موفقیت تحصیلی و شغلیم هدیه به پدر عزیزمون امام حسین میفرستی؟"شاید کمی دیر بشه ولی نمیذارم حسرت شه"🫠اگههم تونستی یه فاتحه یا صلوات برای عزیزِ از دست رفتهم بفرست دوست مهربونم🙂🖤در قفس ماندهام بی نفس مانده ام ای امان از جدایی، همچو لالایی خواب شیرین تورا خواهم ای دوست کجایی، همچو ماهی که در برکهٔ قلب من عکسِ رویت نباشد،رفته ای تا دگر شوق دیدار من آرزویت نباشد...🥀
امروز دوستم گفت خواهرش ۱۵۰ شده پزشکی تهران آورده پزشکی تهران باید رتبت ۲ رقمی باشه
تعهدی تـا ۲۰۰۰ هم میشه
عادی هم منطقه ۲ تـا ۵۰۰/۶۰۰
دزدی مرتبا به دهكده ای ميزد،روزی که ردپای به جا مانده، شبيه چکمه های کدخدا بود یکی میگفت : دزد، چکمه های کدخدا را دزدیده ، دیگری گفت: چکمه هاش شبیه چکمه کدخدا بوده. هرکسی به طریقی واقعیت را توجیه میکرد. دیوانه ای فریاد برآورد: که مردم؛ دزد ، خود کدخداست ، مردم پوزخندی زدن و گفتند : کدخدا بهدل نگیر، مجنون است دیوانه است، ولی فقط کدخدا فهمید که تنها عاقل آبادی اوست.از فردای آن روزکسی آن مجنون را ندید وقتی احوالش را جویا می شدند کدخدا میگفت:دزد او را کشته است، کدخدا واقعیت را گفت ولی درک مردم از واقعیت، فرسنگها فاصله داشت، شاید هم از سر نوشت مجنون میترسیدند. چون در آن آبادی، دانستن بهايش سنگین ولی نادانی، انعام داشت....