بچه ها چند وقت پیشا 10 روز پیش تولدم بود و همسرم برام یه کادو متوسط خریداری کرد و جشن گرفتیم البته شب قلش اینکارو کرد روز تولدم که من میخواستم برم جایی و تو ماشین همسرم بودیم زیر صندلیش یه جعبه دیدم و فکر کردم این هدیه منه و هدیه دوممه و میخواد سورپریزم کنه چیزی نگفتم قرار بود شبش بریم خونه ی پدرم تا اونا هدیشونو بدن فکر کردم همسرم اونجا میخواد هدیه بده که بنا به دلایلی خانوادم اون شب نتونستن هدیه رو بدن و دو روز بعدش اومدن خونمون و هدیمو دادن که بازم از اون جعبه ای که تو ماشین همسرم بود خبری نشد و همسرم اونو به من نداد ..منم چند روزی صبر کردم اما دیدم چیزی نمیکه تا اینکه ازش پرسیدم اون جعبه چی بود گفت کدوم جعبه و اول یجوری بود انگار میدونست و با هم میخندیدم بعد قسمش دادم و گفت من نمیدونم شاید برای قبل بوده و رفته زیر صندلی اینم بگم ایشون 8 ماه پیش برای من یع النگو گرفته بود که تو همین جعبه ها میذارنش و خوده النگو رو داد بهم البته یادم نمیاد تو اینکه جعبه رو هم داده باشه شک دارم چون من یه سری جعبه ریختم دور ...ولی اینکه میگه از 8 ماه پیش اونجا بوده و رفته زیر صندلی برام عجیبه چون تو این 8 ماه چند بار کارواش برده ماشینو باید پیدا شه یا نه ...بعدش بهش میگم حوب الان کجاس میگه ماشینو بردم کارواش احتمالا کارگره انداختدش بیرون ...بچه ها باور کنم؟؟؟
آره باور کن وبیخودی واسه یه جعبه سرگردان،ذهن وزندگیتوبهم نریز
من تکه ای از پازل خداوندم،میدانم آفریدگاری دارم که همیشه بوده،همیشه هست،رهایم نمی کند،عدم درقاموس پروردگارم واژه ای بی معناست...من قطعه ای اززندگانیم،تکه ای از پازل هستی،خدایم مرا آفریده تا آینه ی او شوم..آفریده تا جان ببخشم،امید دهم،من تکه ای از پازل زندگی هستم،اگر خود را گم کنم همه چیز وهمه کس ناقص می مانند.من باید آگاهانه زندگی کنم تا پازلی که خدا چیده بر هم نریزد.❤👨👦👶👼❤
همون شبشم که رفته بود هدیه بگیره 1 ملیون از حسابش کم شده بود که بهش گفتم گفت دادم برادرم گفتم تو اون روز تو بیرون رفتی پول ریختی چون عادت داره کاراشو اینترنتی انجام میده