چقدر همه چی گرونه

مدیر استارتر

عضویت: 1403/07/16

تعداد پست: 4710

واقعا من جوون ۲۱ ساله چیکار کنم هزینه های سرسام آور دکتر دارو کتاب رفت آمد لباس 😐 دکترا هم که زیرمیزی میگیرن دنبال یه امید میگردم فکر که میکنم هیچی امیدی نیست شاید خیلیا خانوادشون بتونن حمایتشون کنن برای شما سخت نیست آیا ؟

1403/07/17

14:59

1 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

آبشار7

عضویت: 1401/02/10

تعداد پست: 5914

کار نمی کنی؟

1403/07/17

14:59

1 نفر لایک کرده اند ...

sharbatalbaloo

عضویت: 1401/10/05

تعداد پست: 10386

چرا واقعا شاید از هر ۱۰ تا چیزی که میخوام یکدونشو میتونم بخرم

1403/07/17

15:00

1 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

roghii77

عضویت: 1402/03/30

تعداد پست: 3541

دقیقا الان یه ساله با مامانم میخوایم بریم دکتر نمیشه

من هیچوقت انسان‌ کاملی نخواهم بود ، قسمت‌هایی‌ از‌ من در خانه‌ای که بزرگ شدم مُرد (:

1403/07/17

15:00

1 نفر لایک کرده اند ...

uimaris

عضویت: 1403/06/28

تعداد پست: 870

برای من خیلی هم سخت نبود

کار بهتر پیدا کن

1403/07/17

15:00

1 نفر لایک کرده اند ...

fesgeli_76

عضویت: 1402/08/18

تعداد پست: 7113

بله خیلی چیزا گرون شده و اینکه باید یادبگیری دیگه چجوری مدیریت کنی منم این دقدقه ها نداشتم ولی وقتی وارد جامعه شدم دیدم به به چه خبر

عکس پروفایل خودمم خدا افریننده ناممکن هاست درحالی ک انسان اشرف مخلوقات هست برناممکن ها میگرید🤗اسمم سحر بچه همدانم 😁باقد۱۴۰ بهم میگن فسقلی😍😹

1403/07/17

15:00

1 نفر لایک کرده اند ...

mahsaheydarian

عضویت: 1401/05/20

تعداد پست: 8173

بله همینطوره ما با پول جمع کردن نتونستیم خونه بخریم آخرش پدر شوهرم خونشون فروخت نصف پول داد ب ما خودشونم خونه کوچیک تر گرفتن تا ماهم بتونیم خونه بخریم

کلا اروممم ولی تو تاپیکم بخوای سر ب سرم بزاری میشورم میزارمت کنار

1403/07/17

15:00

2 نفر لایک کرده اند ...

nastaram

عضویت: 1398/12/24

تعداد پست: 48482

خیلی سخت شده همه‌چی

آزادی بیان و آزادی قلم می تواند توسط یک قدرت بزرگتر از ما گرفته شود، اما آزادی اندیشه هرگز !📚🌱❤️‍🩹. دزدی مرتبا به دهكده ای ميزد، ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﺷﺒﻴﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺯﺩ، ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ. ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ: ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ؛ ﺩﺯﺩ، ﺧﻮﺩ ﮐﺪﺧﺪﺍﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩﻥ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻪﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮ، ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺎﻗﻞ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺍﻭﺳﺖ.ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ﻭقتی ﺍﺣﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎ می ﺷﺪﻧﺪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻣﯿﮕﻔﺖ:ﺩﺯﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮎ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ، ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﯼ، ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺑﻬﺎﻳﺶ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ، ﺍﻧﻌﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ....

1403/07/17

15:01

1 نفر لایک کرده اند ...