خیلی اعصابم خرده قضیه حاملگیمو معلوم نیست کدوم خواهرشوهرم یا مادرشوهرم به همسایه کوچشون گفته یارو همسایهه اومده جلوی شوهرمو گرفته اومده تبریک گفته شیرینی خواسته شوهرمم اومد بالا خونه مامانم با من قیامت کرد گفت ایشالا یه بلا سره بچمون بیاد همه راحت شن دلم خیلی شکست اشکم دروومد اصلا حالم بده از بیشعور بازیش گفتم بلا سره هرکی بیاد که رفته گفته جار زده پیام داد بهم میخوام برم خونه گفتم برو چندروز نبینمت اصلا سمت من نیا خیلی ناراحتم کرد دارم دیوونه میشم بخاطر حرفش شعورش نمیرسه استرس برام بده😭😭😭😭😭😭😢😞💔💔💔💔