ما رل بودیم راحت حرفامونو به هم میزدیم بعد از مدتی برگشتیم به هم و یکسری اتفاقایی افتاد که فاصله افتاد بینمون. و غرور اومد وسط مخصوصا از طرف من.
خودش یه جورایی بحثو میکشه وسط که من هوایی شم و درخواست کنم همو ببینیم اما اون خودش نمیگه! نمیدونم چه لذتی میبره از اینکه من درخواست کنم همو ببینیم!
دلم تنگ شده غرورم نمیذاره خودم پیشنهاد بدم یا میگم نکنه من بگمو بهونه بیاره ( اخه از این کرما هم داره )