به نظرتون این رابطه رو ادامه بدم یا نه. پسر ۲۶ سالشه، تحصیلاتش دیپلم و کار آزاد. من ۳۲ سالمه ، فوق لیسانس و مدرس اما رسمی و استخدام نیستم. پسره میگه تا چند سال آینده شرایط مالی ازدواج ندارم باید صبر کنی اگه میخای. من چهرم زیباس و چهره ی اونم زیباست. من کوچیکتر از سنم می زنم ولی باز مشخصه بزرگترم.
اینو یادت باشه اون آقا چیزی رو از دست نمیده این چند سال،ولی شما عمر و جوونیت میره
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم): حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...
نه چند سال صبر کنی شما میشی ی زن چهل ساله و اون اقا میشه یسر 34 ساله به این فکر کن که حداقل ی سال از ازدواجت بگذره بعد بچه دار شی زن زودتر از مرد شکسته میشه الان جونی تو میانسالی قشنگ مشخص میشه مخصوصا تو سن یائسگی زن