از ۱۸ سالگی تا الان ک نزدیک به ۲۴ سالم شده مجبور شدم پیش پدرم که صافکار اتومبیل هست فعالیت کنم. اونجور که باید دل میدادم، دل ندادم و هیچ وقتم به چشمِ شغل بهش نگاه نکردم
سنم داره میره بالا تر و مدام بعضی از همسایه گاراجی ها پشت سرم و توی جمع بهم تیکه میندازن و خطاب به من میگن که این هیچی نمیشه، این آدم بیخیالی هست و ... 😔😪. خیلی ناراحت میشم و تو فکر فرو میرم
من کلا کارای تروتمیز مثل کاره لباس و کتونی و اینا دوس دارم. تقریبا ۲ ماه پیش نماینده یه کتونی فروشی بزرگ شدم، تولید محتوا و تامین جنس با اونه و من محتوایی ک میفرسته رو توی پیج انلاین شاپِ خودم آپلود میکنم
خیلی رشد آنچنانی نداشته پیجم ولی روبه رشده
به اهل فامیل و آشنا و اهل داخل گاراج پدرم چیزی نگفتم ک پیج زدم و اینا چون فازِ منفی میدن ...
تقریبا یه ماه دیگه میشم ۲۴ سال، برای شروع یه کار و یادگیری دیر نیست ؟
همین کاره انلاین شاپ دارم ادامه میدم، تا قبل عید احتمال زیاد یه مغازه هم بخریم
ولی کلا با حرف مردم که اینجوری بهم گفتن نا امیدم
چکار کنم ؟
حالم اصلا خوب نیست
دو روز غذا نخوردم از ناراحتی😪