زندگی بدون بچه

عزیزم از بچه مهم تر الان اینه که چرا همسرتون حرفش رو عوض کرده!! باید دلیلی باشه وگرنه روی باقی حرفاشون هم نمیشه حساب کرد، طبق صحبت های خودتون قبلش بچه میخواستن باعلم به این موضوع شما بله رو دادین برای تغییر نظرشون باید دلیل قانع کننده ای داشته باشند. 

من میگم به توافق برسن

صحبت کنن

بالاخره اگه شوهرش به هیچ وجه کوتاه نیومد، ایشون با این دید که قرار نیست هرگز بچه دار شه بره تو زندگی

نه بااین تفکر که شوهرم یه روزی تغییر میکنه.

تو حالت دوم بعدها چنان فشار روانی ای بهش تحمیل میشه که قید زندگیشو ممکنه بزنه.

من الان دارم از بیمارستان کودکان این تاپیک رو میخونم پسرم یکسال و نیمشه ویروس گرفته دختر بزرگم خونه خواهرمه 

عاشق هردوشون هستم پشیمون نیستم دیشب تا صبح بیدار  بودم و به نظرم این یک جور جلای روح وروان هست یعنی انسان در مقام مادر واقعا به خدا نزدیکتر میشه 

شوهرم راضی نبود راضیش کردم بچه داریم و الان هر دو عاشقانه مراقبشون هستیم با همه سختی‌ها بی نهایت عشق مادری شیرینه

نه من با توجه به تجربه ۱۱ساله خودم میگم که نظرش تغییر میکنه و زودیم بچه میارن

مطمئنم

دقیقا همینه افرین

منم نظرم اینه

خدا بهت صبر زینب عطا کنه بحق لحظه اذان و پسر کوچولو هر چه سریعتر خوب بشه حالش الهی امین

منم همسرم با بچه مخالف بود میگف عمرا بچه دار شی زندگی بدون بچم میشه من خودم عاااشق بچم همین شوهرم که سفت و سخت میگف بچه نمیخوام خودش گف اقدام کنیم 

شاید بعد یه مدت نظرش عوض شه

پس چرا قبل از ازدواج این حرف هارو نزدن!؟  عزیزم ان شاالله برای یک زندگی همراه با ارامش و شادی حتما با همسرتون به مشاوره برید. 

عزیزم ممنون از دعای خیرت 

تو این لحظه که ریپلایت رو خوندم چند ساعتی میشه پسرم به لطف دعای شما و نظر خداوند از بیمارستان مرخص ولی...

دلم بدجوری پیش اون طفل معصوم های گوشه تخت بیمارستان مونده انشاا...خدا همه مریض ها مخصوصا کوچولو های بیگناه رو نجات بده از درد و رنج تا بتونن راحت برگردن به خونه و فقط بخندن

وای چقدر خوسحالم کردی عزیز دلم

خوشخبر باشی الهی تا همیشه

خدایا سکرت که گل پسرمون بهتر شده 

الهی خدا شفا بده همه کوچولو هامون رو 

الهی خدا نذر کنه به همشون