ما چندساله عقدیم و من چندساله دلم هوای مشهد کرده ولی اوایل عقدمون دوتامون با شیفتای زیاد سرکار بودیم و وقتشو نداشتیم الان وقتشو داریم ولی پولشو نداریم چون تقریبا کل حقوق جفتمون میرع برای قسطامون...
همسرم یه داداش مجرد دارن و کلا دوتا بچه هستن با درامد عالی مادر و پدر
مادرشوهرم با برادرشوهرم همش در حال سفره کربلا مشهد شیراز اصفهان سالی دوسه بار میرن سفر و خرجای عجیب غریب میکنن کلا خرج برادر شوهرم خیلی زیاده هفته ای ۲ ۳ تومن خرج کافه و رستوران و گردش با دوستاشه و مادرشوهرمم با عشق زیاد پول بهش میده ک بره خوشبگذرونه و پاره شدن مارو میبینه ب هیچیش نیست خلاصه شوهرم بعد از چند سال بلاخره اعتراض کرد گف خسته شدم همش کار میکنم همش سختی میکشم بابا منم بچتونم عقدم هستم چه اشکالی داره یه هول به منم بدین حداقل از این وضعیت در بیام و خلاصه بحث کشیده شد ب سفر گف من الان چندساله نتونستم زنمو یه مسافرت ببرم نمیدونین چقد خجالت میکشم ک شماهمش تو عشق و حالید و من حتی نمیتونم یه مشهد برم بجای اینکه انقد پول ب سامان(برادرشوهرم)میدین که خرج چیزای الکی کنه یه پول بدین ک ما یه مشهد بریم تو حسرت یه مشهد موندیم انقد بینمون فرق نزارید منم بچتونم والا
مادرشوهرمم گف باشه بیا باهم بریم مشهد یعنی با خرج اونا که یعنی خودشو سامانم همرامون بیان ولی من دوس داشتم اولین سفرمون رو دوتایی بریم و قصدمون این بود ازشون پول قرض بگیریم بعدش بهشون پس بدیم ولی اینا خودشونو قالب کردن بهمون ک خب از نظر مالی بهتره برامون ولی با اخلاقای خاصی ک مادرشوهرم داره نمیتونم
شما بودین میرفتید؟؟ یا مثلا میدید اینقد بین دوتاپسرش فرق میزاره چیزی میگفتید؟؟؟ شوهرم میگه از بچگی این تفاوته بین منو سامان بوده و من اذیت میشدم و این درصورتیه ک شوهرم تو همهههه کاراشون بهشون کمک میکنه حتی یوقتایی براشون ظرف میشوره انقد ک با محبته نسبت ب مادر پدرش ولی اونا فقط سامان رو میبینن مثلا مادرشوهرم همش برا سامان گریه میکنه ک گناهه بچم سرکار نیست نمیگه صدتا کار براش پیدا شده بخاطر ک.ون پارش و پولای مفت مفتی ک بدون دردسر بهش میدی خودش نمیره سر کار اونوقت این یکی پسرت همش سرکاره بخاطر یه قرون پول تو قسطاش میمونه ب هیچیت نیست
واااای چقد از یه سری کاراش حرصم میگیره😱😱😱
چیکار کنم چطوری بهش بقهمونم خسته شدم از این تفاوت گذاشتناش دلم برا شوهرم میسوزه🥺