ن بابا از این قضیه ها نیس من که نمیگم خودمو تو فامیل بد کنم
خود پسر داییم میدونست قضیه این پسره رو حتی دعوا هم کرده بودن یه بار حرفه دیگه میپیچه
نمیخوام بفهمه زندگیش خراب شه الان یه عالمه ذوق کرده داره عروس میشه باور میکنی خود من از خوشحالی کم مونده بال در بیارم مثل خواهرمه شاید کس دیگه ای بود اصلا فکر نمیکردم میگفتم به جهنم فقط دردم اینه یه روزی از یکی بشنوه بد برداشت کنه وگرنه هرچیم بوده تموم شده