اتتتتفاقا من دیدم
یه بچهای دقییییقا این شکلی بود در کودکیش، الان بزرگساله و خودش هم بچه داره، باور کنین جز خودش احدی براش مهم نیست، زمانی که ما مراسم داشتیم و کار عالم ریخته بود رو سرمون و فرصت سرخاروندن نداشتیم، این آدم اومد و بچهی نوزادش رو انداخت رو سر ما، خودش رفت دنبال خرید لباس برای اون مراسم، شش نفر آدم بودیم برای انجام کارها، چهار نفر بچهی اون خانوم رو نگهداشته بودن، من و یکی دیگه بلانسبت داشتیم جون میکندیم.
متاسفانه من صاحب نظر نبودم وگرنه نه میگفتم به چه بزرگی. این آدم حتی از ما نطر هم نخواست چون ما رو در حدی نمیبینه که بخوایم نظر بدیم، دستور فرمود بچهام رو نگه دارین، سه بعدازظهر بچهاش رو آورد گذاشت و رفت و یک نصفه شب اومد، ما رو در عمل انجام شده گذاشت، ما هم نمیتونستیم بچه رو بذاریم تو کوچه.
اینجور آدما احتمالا و خوشبختانه به پستتون نخورده، اینا خودشون رو صاحب همهی عالم میدونن، مقابله باهاشون به سادگی یه نه گفتن نیست.
مجرید یا متاهل؟
درسته، منم به همین فکر کردم قبل از ایجاد تاپیک. ولی گفتم این سایت مختص بچهداریه، تربیت بچه هم جزو مهم بچهداریه، گفتم یه همفکری بکنیم راجع به این شیوهی تربیتی.
متاسفانه نتونستم انگار درست منظورم رو برسونم، همه اصل مطلب رو ول کردن چسبیدن به مال و منال اونا و حسادت استارتر.
من میخواستم به هم دیگه بگیم که در اینجور موارد باید با کودک چجوری رفتار کرد، روشهای تشویق و تنبیه یاد بدیم به هم، از تجربههامون بگیم.
نمیدونستم همه چی در نهایت به خالهزنکی ختم میشه.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
