من با خانواده همسرم میخواستیم بریم خونشون( از دو شهر متفاوتیم و عقدیم و فعلا نرفتیم زیر یه سقف) با قطارم میخواستیم بریم
موقعی که رسیدیم اه اهن، متوجه شدم یتیکه از وسایل ارایشیمو تو خونه جا گذاشتم
همسرمو خانوادش اصرار میکردن که خب اونو برادرم با اژانس برام بفرسته راه اهن( منم خب روم نمیشد زنگ بزنم به پدرم بگم اون یه تیکه کوچولورو با اژانس بفرستین برام) و انتظار داشتم که همسرم بهم بگه عیبی نداره یکی دیگه میخرم برات ولی اصلا به روی خودش نیورد و منم برگشتم گفتم خب اشکالی نداره یکی دیگه میخرم از شهر شما🙂 بعد مادر شوهرم به همسرم نگا کردو خندید و همسرمم با شوخی گفت نخیر نمیشه و فلان..
نمیدونم چرا ناراحت شدم.
شاید اون به شوخی گفته ولی حس بدی گرفتم..
بنظرتون حق دارم ناراحت شم؟