من معلم زبانم میخوام از مسخره ترین و بی ادب ترین بچه ها یی که باهاشون سر و کله زدم بگم
مورد اول:اعتماد به نفس کاذب :اولی یه پسر حدود ۱۰ ساله اس خودش میگه مامان بابام بهم یاد دادن برای هر کاری دلیل بخوام مثلا دفعه ی پیش طناب اورده وسط کلاس میگه میخحوام طناب بازی کنم میگم نمیشه بعد با تعجب میپرسسه چرررراااا؟؟
مامانم گفته به حرف هیچ کس بدون دلیل گوش نده مثلا حرف میزنه بهش میگی ساکت باش میگه شما باید دلیل به من بگی یکبارم یکی از دوستاش تکلیف نداشت بهش میگم تکلیف ات کو؟میگه ببخشید برگشته میگه نباید عذر خواهی کنی