2777
2789

من تو جمع خیلی با وقار رفتار میکنم مخصوصاااا تو جمعای خانواده ی شوهر

ولی بین دوستام خیلی خل و چلم و چرت و پرت میگم که جاریمم شده عین دوستام و پیش هم هر حرفی میزنیم

یه بار توجمع خانواده ی همسر که اتفاقا پدرشوهرمم تقریبا بغل دستم نشسته بود با جاریم یواش شوخی میکردیم میخندیدیم یهو نمیدونم جاریم چی گفت من با خنده گفتم گمشو بابا من اهل این کصخ ل بازیا نیستم😣

وای فقط نگاهاشون😶

شوهرم که بهت زده نگام میکرد😐

برادرشوهر کوچیکم سریع جمعش کرد و بحثو عوض کرد منم زود ناپدید شدم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یه روز دانشگاه خیلی برف اومد بود ماشین نمیتونست بیاد بالا 

یکم منتظر موندیم دیدیم خبری نیست 

تصمیم گرفتیم خودمون پیاده بریم تا دانشکده بعدی که شاید اون ایستگاه بتونیم سوار بشیم 

منم اون روز اصلا عصاب نداشتم نمیدونم چرا😂 همینطور داشتم میرفتم هی همکلاسیام از پشت برف میزدن بهم خب روزای قبل خودم پایه بودم بازی میکردم اون روز کاملا برعکس خیلی جدی فقط راه میرفتم🤣🤣دیگه داشتیم میرسیدیم یجا صبرم تموم شد تا برگشتم بهشون فحش بدم نمیدونم چیشد پام لیز خورد جلو یه دانشکده با ماتحتم خوردم زمین ریسه رفتن از خنده😑😑😑

یعنی دیگهههههه میخواستم گریه کنم اونجا😂😂 فرض کن عصبی ضایعم شدی گند خورده ب لباست وای:/// 

یه سوتی هم دو روز پیش دادم

با عروس داییم حرف میزدیم نزدیک عروسیشه حرف ارایشگاهو اینا بود گفتم به من ارایش زیاد نمیاد بدتر زشت میشم گفت اره ماشاالله خودت خوشگلی زیاد به ارایش احتیاج نداری

اقا از تعریف این من هول نشدم گفت نه بابا دستت دردنکنه چشات قشنگ میبینه من ارایش نکنم شبیه میت میشم😣

همیشه عادتمه ها یکی ازم تعریف کردنی تا نرینم به خودم ول نمیکنم

اوه من خدای سوتی ام چیز زیادی یادم نمیاد تازه 

همینایی ک یادم میاد 

روز اول دانشگاه تو محوطی ما دهترا نشسته بودیم رو چمن یعش اکیپ پسرم اونور یکیشون همش داشت به من نگا میکرد از این فشفشه های آب هم توی چمنا بود بعد من گفتم وای انکار داریم خیس میشیم 

بعد یه پسره پاشد خیلی شبک با پاش زد به فشفشه هه کج شد سمت ما 

بعد منم جوگیر شدم گفتم فک کرده کیه 

پاشدم مثل اون یه پا زدم به فشفشه هه کج شد آب همه شلوار مانتومو داشت خیس میکرد هی با پام بیشتر میزدم بد تر کج میشد تو صورتم اخرم فشفشه هه رو با دست گرفتم آب هم همه صورت و مغنعه مو خیس کرده بود 

انداختم اونور همه پسرا غش کرده بودن از خنده 


یا توی خاستگاریم چایی ریختم روی فرش 

با نیش باز به پسره خیره شده بودم 


یت یه بار صدامو مسخره کرده بودم تو کوچه با یه گربه حرف میزدم بای بای میکردم خدافظ پیشی خدافظظ با صدای بچگونه 

بعد یه پسره داشت نگام میکرد


این دیگ سوتی نبود یه بار دسشویی توی مطب بوددم فاصله در و دسشویی خیلی زیاد بود یهو اقای نظافت چی درو باز کرد منو دید دو نفر دیگ هم رو به بودن 

منم نشسته بودم سر توالیت

وای از این یکی خیلی حالم بد میشه یادش

 میفتم 



بازم هست ولی یادم نمیاد الان 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز