نمیدونم شاید من خیلی حساسم ولی من تازه از مسافرت اومدم و مریض شدم.بعد ما همیشه یک روز در هفته همه خونه مادر شوهرم اینا شام دعوت میشیم.بعد مادرشوهرم زنگ زد ب من نمیدونست که مریضم.بعد صدامو شنید گفت چرا صدات گرفته گفتم مریض شدم سرما خوردم،گفت ای بابا چراااا،خب استراحت کن دارو بخور بخواب استراحت کن،حالا نیم ساعت یک ساعت بعدش من قرار بود برم اونجا...😂😂خلاصه ک گفت میخوای چیزی واست بیارم غذا اینا(شوهرم خونه نیست بخاطر کارش شب رو خونه نبود)منم گفتم نه دستت درد نکنه ولی اخرش غذا اورد و گفت اگ حالت بده بیا ببرمت دکتر حالا که کسی نیست.اقا نرفتم منم.واسه اینکه حس کردم علانا گفت حالا که مریض شدی نیا.به این میگن سیاست زیرزیرکی😂😂😂قشنگ حواسم هست داره چیکار میکنه ا هیچ کاری نمیکنه ولی کارشو میگنه،جالا به نظرتون من بد برداشت کردم یا اونجوری که فکر میکنمه؟؟
چقدر مادرشوهر باشعور و باشخصیتی داری، قدرش را بدون. اگه برای مریض شدنش میترسید یا اصلا حسابتون نمیکرد، بلند نمیشد بیاد خونتون هم بگه بریم دکتر هم غذا بیاره.