وای دقیقا مادرشوهر منم.همینه همش.میگف.چرا بچه.نیماری چقد شلو ولین به فکر بچه باشین دیگ هروز میگفت
ولی روزی ک بهش گفتم ازمایش دادم باردارم گف فک نکنم باشی مگ به این زودی مشخص میشه گفتم ازمایش دادم مثبته دیگ
میگ.اونا الکیه انگار باورش نمیشد و انکار میکرد اصلانم خوشحال نشد حتی یه درصد😑انگار من هووشم ک حامله شدم ک ناراحت شد
از اون موقهم همش میگ دکتر نریا سونو نریا ارمایش نریا غربالگریاتو نریا تو این گرونی پسرم گناه داره مگ ما قدیما سونو مرفتیم دکتر میرفتیم
پریود.نمیشدیم میفهمیدیم حامله ایم توکل برخدا صبر میکردیم بچه ک تکون میخورد میفهمیدم زنده شده و سالمه
بدشم.ک زایمان میکردیم
الان زنا نازنازو شدن هروز میرن دکتر و سونو اخرشم یا به لکه بینی میوفتن یا سقط میکنن از روز اولم درد دارن ما یه بچه تو شکممون بود شکی تو بغلمون همش بدو بدو میکردیم تاروز زایمان دردی چیزی نداشتیم انگار نه انگار ک حامله ایم حالا تو همش یا تهوع داری یا درد داری انقد ک بیکاری هی میگی اینجام درد میکنه اونجام اونجوریه😑میگ جلو پسرم نگو درد داری گناه داره اذیت میشه😑هروز نگی اینو مییخوام اونو هوس کردم ما قدیما برا رفع هوسمون ذعال و یخ میخوردیم مگ مردیم؟
خلاصه ک منو دیوونه کرده بخدا