یه شعری هست میگه
نترسم که با دیگری خو کنی تو با من چه کردی که با او کنی
اگه تو توی زندگی با اون خوشبخت شدی نفر بعدی هم خوشبخت میشه
فوقش قراره اونم کتک خورش بشه دیگه
امیدوارم یه زن سلیطه گیرش بیاد که تخم نکنه تو صورتش نگاه کنه اونوقت بشینه کاسه چه کنم چه کنم دستش بگیره که حیف زن خودم
اما همزمان تو از اون نجات پیدا کردیو داری با آرامش زندگیتو میکنی شایدم یه نفر تو زندگیت باشه که تازه معنی زندگی رو بفهمی
امیدوارم حال دلم خوب بشه عزیزم. اون یه زن همه چیز تموم میخواست هم خونه دار هم قشنک هم خوش اخلاق همه چیز. زنش دورش بگرده اصلا جوابشو نده به همه پز شوهرشو بده ولی خودش مهم نیست اگه کم گذاشت. من برای همبن چیزا ناراحتم. همیشه اولویت خودش بود. میگفتم بذار کار کنم نذاشت خودشم هیچی پول بهم نداد. گفتم برم کلاس گفت میخای چکار دیگه اینده نداری که من هستم. بیا الان تو این سن با یه بچه موندم. دلش هم نمیاد مهریه بده. داره به زور محبورم میکنه توافقی باشه که مهریه نده. اینم مردونگی این نرها
امیدوارم عزیزم مطمین باش خیلی زود حال تو خوب میشه و اون میفهمه چه غلطی کرده
با این چیزایی که تعریف کردی پس بهتره بره دختر هشتم یه خانواده روستایی رو بگیره که با کتک و تحقیر بزرگ شده از اونا که میرنن تو سرش برمیگرده میگه دستت درد نکنه
نه تنها مهریه رو باید بده بلکه چون دادخواست از طرف اون بوده میتونی نصف داراییشم بگیری
اره میدونم ولی چون میدونه رو دخترم حساسم و نمیتونم یه روز تنهاش بذارم داره اذیت میکنه. البته چندین ساله همه اموالش به نام خودش نیست. من نمیذارم یه روز دخترم پیشش بمونه حتی اگه با کارگری بزرگش کنم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
