من وقتی میگم شانسم ریدس واقعنم هستا مادرم اینا دوهفته پیش رفتن قم مادرشوهر م اینا هی میگفتن جمعه این هفته که هی کنسل میشد مادرم برای اینا سوغاتی خرید الان بهم گفت نیومدن میدم به خالت من یه بار زندگیم خراب شد واقعا نمیفهمه شاید بابت این موضوع اونا دلخور بشن و زندگیم دوباره بپاشه من اصلا اومدنم به خونه پدریم درسته با این رفتارش یکم گز و سوهان ریخت توی ی ظرف گفت بده شوهرت بخوره اول گرفتم بعدش دیدم اینکارو کرد آوردم دادم بهش گفتم خودتون بخورین اینقدر ناراحتم میخوام فقط نباشم تو این دنیا