بعد ۱/۵ ماه دیدمش ۱۱ سالشه اصلا بچه نیست رفتم پذیرایی به خالم سلام کردم بغلش کردم بعد پسر خالم اونجا رو مبل نشسته اصلا بلند نشده به من همون جوری نگاه میکنه من رفتم سلام کردم بهش دست دادم اونم با بی میلی یه سلام سردی داد بعد میخواستم کنارش بشینم اصلا خودشو جمع نکرد بعد خالم خیلی با خونسردی گفت فلانی تو باید اول سلام بدی حالا من هم سنش بودم نه جرئت داشتم این کارو کنم یه بارم میکردم روزگارم سیاه بود هم مامانم باهام قهر میکرد هم خالم الان هم مامانم هم خالم باهاش خوبن 😐😐 خیلی ناراحتم