چند روزه فکرم درگیره،راهنماییم کنید لطفا
من رفیق صمیمی ندارم،دوسال پیش با ی فامیل دور ب طور اتفاقی همکار شدم و دوستیمون شروع شد،گفتم این دیگه همون رفیق جینگیه ک همه دارن ،رفتارشم خوب بود ،،هر چی میشد زنگ میزدم باهاش حرف میزدم یا پیش هم بودیم ازم دوسال کوچیکتر بود،،
خودم برا ی کاری درخواست دادم و تایید شده بود،اون در جریان تمام جزئیات بود،مسخرم میکرد این چ کاریه انجام میدی و...
تا کم کم تماسامو اشغال میزد ،یکماه بعد از زبونش شنیدم ک گف همون درخواستو برای کار ارسال کرده و حتی مصاحبشم رفته و تمام این یکماه هیچی ب من نگفته
من حسود نیستم،دوس دارم اونم موفق شه اما اون ازم پنهون کرد کاراشو،الان ک ب حرفاش توی این دوسال فکر میکنم میبینم چقد تحقیرم کرده چقد خودشو توی حرفها بالا برده چقد من صد گذاشتم و جزئی ترین چیزا رو گفتم،،حتی یسری دوس داشتم ی سفری رو برم،کنسل شد بهش گفتم از کنسل شدن سفرم خوشحال شد و گفت من باهات نبودم اینجوری شده،،هی ب خودم گفتم چیزی تو دلش نیست...
خلاصه الان ی هفتس باهاش تماس ندارم،دوس ندارم بگه حسوده و فکر کنه بهش حسادت میکنم
دلمم نمیخواد با کسی ک پنهون کاره در ارتباط باشم
چ کنم