هم خوب بود هم بد
اولین ماشین زندگیمو امروز خریدم و زدم ب اسم خودم
توراه برگشت تصادف کردم ک خداروشکر هیچ مشکلی پیش نیومد
بخاطر استرسش معده درد عصبیم دوباره پیش اومد و زانومم بخاطر تصادف(از قبل اسیب داشت) دردش شروع شد!
نمیدونم خوشحال حل شدن مشکل و خریدن ماشینم باشم یا ناراحت خسارت و دردام😂😂
بیدارم چون نمی دونم بچم چیه😐
بیخوابی
سر درد شدید دارم
به اندازه ی موهای سرم کار دارم ولی نمیدونم چطوری برنامه ریزی کنم که به همشون برسم.
هی هم دارن زیاد و زیاد تر میشن.
اینکه میگی برگردی به ده سال پیش شاید حسی باشه که منم خیلی وقتا تجربه اش میکنم ،دوحالت داره یا از کارایی که کردی پشیمون شدی دلت میخواد برگردی درستشون کنی ولی میدونی چیه تو توی اون زمان به اندازه ی همون سنت میفهمیدی و با اون شرایطی که داشتی اون تصمیماتو گرفتی میدونم سخته ولی وقتشه گذشته رو رها کنی.
حالت دومم که اینجوریه که دلت تنگ شده برای گذشته ها وقتایی که کوچیک تر بودی خیلی زیر فشار اقتصادی نبودی خیلی مسوایت نداشتی ،میدونم هرچی بزرگ تر بشیم کلی مسولیت کنارش ایجاد میشه ولی فراموش نکن کنارش حواست به حالت هم باشه بیرون بری قدم بزنی چندساعت به کاری که دوست داری اختصاص بدی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
