خسته شدم
طرف میدونه من عاشقشم و علنن هرجور میخواد رفتار میکنه هرجور میخواد حرف میزنه با هرکی میخواد حرف میزنه
و خیلی رک گفت ناراحتیم براش مهم نیست
بعد من میمیرم براش
شبی نیست بخاطر خیانتی که قبلا کرد گریه نکنم
یا حس اینکه الان شاید بکنه
شبی نیست حرفاشو مرور نکنم
اینکه مقایسم کرد از لحاظ قیافه با اکسش و یادم نیاد
خیلی وقتا تا از خواب بیدار میشمم گریه میکنم
هرروز همینجور شروع میکنم
حس میکنم واقعا شکستم قلبم نابود شده تیکه تیکه شده..
برا کسی صدمو گزاشتم که دهشم نزاشته..