من ۲ماهه که عقد کردم دوتا خواهر شوهر دارم یکیش دختر کوچولو داره ک ۵سالشه اون بیشتر با گوشی مادرش بهم زنگ میزنه و مادرشم میبینه ک زنگ زده گوشیو ازش میگیره گاها حرف میزنه امروز بهم گفت خواهر بزرگم میگه که به ما زنگ نمیزنی حالمونو بپرسی منم گفتم یبار اون بزنگه بپرسه دیگه شما باشین چیکار میکنید چی میگید شوهرم دخالت نمیکنه میگه خودت خواسی بزنگ نخواسی نزنگ چون اونا اصلا نمیزنگن مگه اینکه کار داشته باشن
نزن بیخیال
نه بره گم بشه عوضیه آشغاله پول پرست مادی گرا
من نه فقط عیدا
من از همون نامزدی زنگ نزدم تا الان که ۱۳ سال گذشته ،اونام زنگ نزدن هیچ وقت
اگ زنگ و تماسی نباشه راحتتری وقتایی ک شوهرت هس چند وقتی یبار زنگ بزن دوسه باز بزن نزدن خداروشکر کن و تو هم دیگ نزن
نه خانواده شدهر کلا خطرناکن باید برای محافظت از خودت و زندگیت ازشون فاصله داشته باشی
ماهی یکی دو بار با خواهر شوهرم صحبت میکنم یه بار اون زنگ میزنم یه بار من
نه من برا هیج کس هیچ وقت زنگ نمیزنم. حوصله تلفن بازی ندارم وقتشم ندارم هروقت دیدمشون خوبم باشون هروقتم ندیدمشون ندیدمشون. با خواهر خودمم همینطورم.
هر چی ازشون دور باشی به نفعته
نه
به این دلیل که اونام زنگ نمیزنن
اوایل یه گوشی بود یه جون من بود همش زنگ میزدم بعد دیدم فقط دارم خودمو سبک میکنم
الان سالی یه بار هم نمیزنگم
نه نزن تبدیل میشه به عادت و وظیفه که بعدش اگه نزنی حرف میشنوی ازشون، کلا وقتی کاری چیزی یا مناسبت و تولدی بود بزنگ
تو عقد زنگ میزدم مادرشوهرم مجبورم میکرد الان نمیزنم مگه اونا ب من زنگ میزنن ک من بزنم!
اول زنگ میزدم دیدم اون بهم زنگ نمیزنه منم بهش زنگ نزدم
نه ، زندگیم ارانش داره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
