خودزنی میکنم

اخه امتحان کردم گریه زاری جواب نمیده شما میگی دردت گرفت من اون لحضه وقتی پوستم می‌شکافم باید درد احساس کنم دیگه؟

احساس نمیکنم نمی دونم چرا

و اینکه نمی تونم برم پزشک شدیدا خجالت میکشم

و خب آدم متظاهریم ینی کسی نمی فهمه

چند بارم با مشاور مدرسه حرف زدم و خب چنتا علائم روانی دیگه هم داشتم  گفت حتما بگو مامانت زنگ بزنه بهم نگفت چمه به مامانمم گفتم ولی خب بعدش خودم گفتم نمی خوام برم یه صدایی تو ذهنم میگفت نرو اینکارو انجام نده نمی دونم دیگه پیشو نگرفتم 

 واقعا تحت تاثیر جو نیست من هیچکدوم از دوستام همچین کاری نمیکنن که تقلید کنم یا اینکه وقتی اولین بار به ذهنم رسید

اینجوری بود که یه ژیلت بود به گفتم با خودم بزار که اینو از هم باز کنم برام جالب بود بعد تیفه که درومد انگار نمیدونم کسی بهم گفت این کارو بکنم و روی مچ پام کشیدم و بعد به مامانم گفتم به پایه مبل کشیده شد هیچ کدوم از اینا دست خودم نبود🙁 هیچکس نفهمید

 نمی دونم یه کسی انگار تو ذهنم نجوا میکنه که لذت بخشه اینکارو بکن بعدم درد نمیگیره فقط یکم حس خجالت دارم 

نمی دونم به خدا دارم دیوانه میشم خستم شده 🤕🤕🤕🤕🤕

آره اوایل توجه نمی کردم بیشتر بعد بحث ها و تنش هام میومد  ولی بعد یمدت تو هر زمانی میومد تو کلاس پیش دوستام بعد یمدت احساس می‌کردم اتفاقات افتاده تقصیر منه و یه چیزایی هم از یادم میرفت و با این حس مقصر بودن نمی دونستم چیکار کنم که بعد ایده تیغ اینا افتاد تو سرم و اینجوری شد

مشکلم دقیقا چیه میشه بهم بگینون مشاور مدرسه هم بهم نگفت 

یکم دیگه  ادامه پیدا کنه از خودم میترسم🤕

خب خ. سوالی دوست دارید بپرسید

من کلن آدمیم که نمی‌ترسم از خیلی چیزها 

و خب اینکه بخواد توهم بزنی خیلیییی زیاده برام و من چون بیشتر مواقع صدا توی ذهنم هست شب زده هستم و خب توهم زیاد میزنم تو شب ولی دلم نمی خواد به کسی بگم 

و اینکه صدا که ترسناک هست  من یبار به مادرم گفتم گفت صدای ذهنته بش بگو خفه شو🤕

ولی خب جواب نداد و من نمی دونم چیکار کنم و اینکه الان یادته توهم ندارم

ولی خب میترسم به بقیه صدمه بزنم و بعد هر تنش من هم حمله های پانیک هم صدا های ذهنم شروع میشه

و نمی دونم بگم یا نه ولی نمی خوام بترسونمتون

من خواهرم خواب بود بعد خب ساعت سه نصف شب داشت باهام این صدا حرف می‌زد و نمی دونم چطوری ولی با چاقو کنار تخت خواهرم وایساده بودم ولی انگار که به خودم اومده باشم و دیگه از اون صدا خبری نباشه و باهاش حرف نزنم رفتم خوابیدم بعد اونم برام اتفاق نیفتاد و از اون شب اینکه درمورد چی حرف میزنیم هیچی یادم نمیاد فقط همین قسمتشو یادمه🤕🤕🤕

اره توهم هم دارم 

بیشتر ربط به اتفاقای زند،ی داره بنظرم فک نکنم همه یجور ببینن

میشه بگی مشکلم چیه؟

صدایی که میگه یسری کار هارو انجام بدم و انگار نمیدونم بدنم از من اطاعت نمیکنه و به دستور اون کار هامو انجام میدم ولی بیشتر به خودم آسیب میزنم تا بقیه نمی دونم چرا ولی بیشتر انگار وسوسه کنندست و بعدش خبری ازش نیست🤕