عزیزم خدا مادرتو بیامرزه
معلومه دختر عاقل ی هستی
خواهرانه چن چیزو بت میگم
اولا بپذیر ک بابات گناه داره و حق زندگی و ازدواج داره
دوما از زنی ب بابات باش ازدواج میکنه بدت نیاد ک میاد جای مامانت و... اونم گناهی نداره اون نیاد یکی دیگه وبش ب چشم رقیب خودت یا مادرت نگاه نکن
من بقیه نامادری ها رو نمیدونم ولی ب خدا قسم من بچه شوهرم و ب اندازه بچه خودم دوست داشتم و بیشتر از بچه خودم باش خوب بودم و اصلا حس نامادری بودن نداشتم ولی متاسفانه خودش با رفتارش و همچنین شوهرم با رفتارای اشتباه ش باعت شدن من از بچه ش بدم بیاد و...
حالا شما سعی کن دختر خوبی باشی ن اینکه مظلوم و تو سری خورا نه اصلا اجازه نده بت ظلم بشه یا بت زور بگن ولی با لجبازی و زبون تلخ نه بلکه با آرامش و مهربانی خواسته ها و اعتراضات و یا غیرمستقیم بیان کن
حاضر جواب نباش (بعدا ب حالت گلایه حرف دلتو بزنی بهتره)
اون زن ک میاد قرار نیست مثل کلفت همه کارا رو بکنه تو هم قرار نیست کلفت اون باشی هردو باید وظایف خودتونو انجام بدین،، طوری رفتار نکن فکر کنه مفت خور و تنبلی
و اینکه ی چیز مهم هیچ وقت کاری نکن بات سر لج بیفته چون ب ضررت میشه
و تا مشکل، بحث یا اختلاف نظری پیش اومد فورا جبهه نگیر و فکر نکن چون نامادری اینجوریه قطعا همه با مادر خودشونم چالش دارن
و مهمتر از همه چیز رفتار پدرته ک باید درست و بجا و متعادلانه رفتار کنه،، اگه قبل ازدواج با مشاور مشورت کنه خیییییلی خوبه