دیشب خواب بودم اصلا نفهمیدم الان بیدار شدم دیدم 40تاپیام دارم 12تا تماس از برادرشوهرم و 8تا تماس از مادرشوهرم خیلی نگران شدم تماس گرفتم گفتن دیشب دعوای خیلی بدی با جاریم شدنو اونم حلقشونو پرت کرده گفته نکه حلقه خرم سلطانی هم برام خریدن سر این دعوا شدن که برادرشوهرم بهش گفته میخوام ماشینو بفروشم رو زمین بزارم خونه بخرم اینم گفته نه ماشینو نفروش پدر مادرت وظیفشونه بهت بدن (چون ما تازه عروسی کردیم مادر و پدرشوهرم میدونم دستشون خالیه و فقط بهونش بوده) هیچی نه برداشته نه گذاشته اینم حلقشو پرت کرده رفته ساعت 6صبحم وسایلی که برده بودن اورده مادرشوهرم میگه برو به برادر شوهرت بگو این بدردت نمیخورده و اینا ولی من همچین حرفی نزدم رفتم گفتم حکمتی توشه صب کن و از این حرفا میگن زن و شوهر دعوا کنن نباید دخالت کنی منم دخالتی نکردم فقط دلداری دادم
سر یه حلقه و ماشین گفته حلقه خرم سلطانی باید برام میگرفتین به مادرشوهرم گفتم شما گفتین طلای نامزدیتو بفروش بده قسم خدا میخورد نه یهو خودش گفت حلقه خرم سلطانی خریدید برادرشوهرمم همینو میگفت گفت دیگه نمیخامش جاریمم پیام داده باز نکردم میخوام ظهر باهاشون حرف بزنم همه چیو درس کنم
سر یه حلقه و ماشین گفته حلقه خرم سلطانی باید برام میگرفتین به مادرشوهرم گفتم شما گفتین طلای نامزدیتو ...
ولش کن آخر کاسه کوزه سر تو شکسته میشه مگه بچه هستن شما خودتم میگی ازشون کوچک تری
دلت را بتکان ٫اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین بگذار همانجا بماند فقط از لابه لای اشتباه هایت یک تجربه را بکش بیرون قاب کن و بزن به دیوار دلت ٫اشتباه کردن ،اشتباه نیست ٫در اشتباه ماندن اشتباه است