2777
2789
عنوان

چگونه زبونم روبچرخونم

109 بازدید | 11 پست

اسباب کشی مادرشوهرم ایناس ومن اصلانرفتم کمکشون دیشب اون طرفابودبم بعدگفتن فرداصبح میریم برای اسباب کشی من دقت نکردم که امشب میخوان اسباب کشی روشروع کنن وسایلوجمع کنن واصلابه عقلم نکشیدبگم بیام کمکتون من 2ساله ازدواج کردم حالااومدم توماشبن شوهرم میگه چراتعارف نکردی بگی بیام کمک الان ازدیشبه عذاب وجدان دارم که چرادیشب نگفتم بیام کمکتون امروزصبح هم اسباب کشیشون ادامه داشت بعدهمسرم خونه مابوددیشب میخواست بره صبح خونه اوناگفتم منم بیام کمک گفت نه میای تودست وپاازیه جهتایی راست میگه چون من به اون صورت کارازدستم برنمیادتابه حال اسباب کشی نکردم از8سالگیم توهمین خونه ایم ولی من الان به شدت عذاب وجدان دارم وحالم بده وابنم بگم 20سالمه

بگو اوولولولوعه میچرخه 

از ما بپرس ک بگوییم درد چیست مشتی صغیر مصلحت عام میکنند🤍 ترومای من این بود ک باید از خودم در برابر کسایی دفاع میکردم ک قرار بود مراقب من باشند

وظیفه ای نداری بری 

ناهار و شربت و فلاکس چای اماده کن برو یه ذره تو دست و پاشون بچرخ همین هم خوبه 

از ما بپرس ک بگوییم درد چیست مشتی صغیر مصلحت عام میکنند🤍 ترومای من این بود ک باید از خودم در برابر کسایی دفاع میکردم ک قرار بود مراقب من باشند

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

البته من ازتعارف الکی بدم که ازته دل نباشه من دیشب واقعاتوراه بودیم وبیرون بودیم اوناساعت11شب تازه میخواستن وسایلشونوجمع کنن حسته بودیم نمیتونستم کارکنم تعارف نکردم والان ناراحتم 

وظیفه ای نداری بری  ناهار و شربت و فلاکس چای اماده کن برو یه ذره تو دست و پاشون بچرخ همین هم خ ...

زنگ زدم برای ناهارگفتم به همسرم بیاناهارببر گفت نمیتونه شلوغه سرشون منوهم نبردصبح حالانمیدونم والا

خودتو ناراحت نکن 

از طرز گفتنت مشخصه ....ناخواسته این اتفاق افتاده

شما پشتیبانی باش 

غذا درست کن ببر یا بفرست 

تو اسباب کشی غذا و نوشیدنی و چایی خیلی مهمه 

ساده و بی ریا
برای شب هم کوکویی یه چیزی اماده درست کن  شوهرت ببینه پختی ولی نیومده ببره بعدا هی بهت تیکه و ...

حقیقتامن توعقدم وخونه خودمون نیستم براشون شیربرنج مامانم گفتم درست کردصبح گفتم الان بیاببرنیومدببره گفت سرشون شلوغه ویه ساندویچ میخورند

حقیقتامن توعقدم وخونه خودمون نیستم براشون شیربرنج مامانم گفتم درست کردصبح گفتم الان بیاببرنیومدببره ...

دست شما درد نکنه 

زنگ زدی بسیار هم عالی

خودتو ناراحت نکن 

کمک میکنی یه حرف

نمیکنی یه حرف

از اول بزار مسیرت مشخص باشه ....فمر کردم رفتی خونه خودت 

عقد هستی اصلا نباید توقعی باشه ...

ساده و بی ریا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792