واقعا حرصم میگیره از کاراشون دیروز داشتم تنهایی میرفتم خونه بعد یه پسره ی بی شعور گفت بابات چی ساخته منم گفتم شماره ی مامانتو بده تا برا اونم بسازه ......اومد سمتم فرار کردم اون بیکارم اومد دنبالم شانس آوردم یکی اونجا بود منو از دست پسره ی روانی نجات داد
ما تو مملکتی زندگی میکنیم که به زن چادری رحم نمیکنن چه برسه به کسی که مانتو شلوار پوشیده باشه
آدم دلش میخواد یه سری حرفا بزنه ولی متاسفانه میترکونن. خدا به کسایی که آینده شون رو اینجا دیدن صبر بده ما که خودمون به امید خدا سال های اخرع که اینجاییم
مادرم ،مهم نیست چند سال است که از پیش من رفتهای، همیشه دعا می کنم که یک بار دیگر صورتت را ببینم. دلم برایت تنگ شده است! اگه امضام میخونی لطفا دعا کن منم برم پیش مامانم