دوستم تولد خواهرش دعوتم کردم
گفتم که حجم و فشار درس و کارم زیاده نمی تونم بیام
گفت خواهرم کلی با خدش حالی تو رو دعوت کرده
دلم براش آب شد واقعا ... گفتم باشه می یام
بعد این ۲ روزه کلی اتفاق افتاد و حتی شب ها هم مهمون داشتیم نرسیدم به برنامم و کلی عقب موندم.
حالا تماس گرفتم و به دوستم و بهش توضیح دادم بعد خیلی سرد برخورد کرد و گفت هر جور خودت می دونه باشه خدافظ
مشخص بود ناراحت شده
به نظرتون چه کار کنم ، برم ؟؟؟
کارم زشت بود؟ نمی خواستم دل بچه رو بشکنم ها ولی خب کار هام عقب افتاده می ترسم نرسم یه وقت