هم از خودش هم خانوادش شنیدم چون منطقه ما داره میدونه مسخره نمیکنیم
حتی داداش خودمم دیده
تازه خونه پسرعموم کنار خونهبابامه خونه عموم پشت خونه ما ی شب خونه عموم بودم پسرعموم اومد زنعموم بهش گف چندشب پیش ساعت۳ برقا اتتقتون اونیکی خاموش نشده اونیکی روشن میشد تایکی دوساعت اوضاع همین بود اونم خندید گف اینکه چیزی نیس ازبس شیرابو باز میکنن تو خونه راه میرن