پس به تنهایی برزگ کنه و وقتی برادر من میگه بیا بریم خونه خودمون برنگرده بگه ن من اینجا راحت ترم ،و اگر حتی بلد نبود بچه شو بغل کنه بهتر بود بچه به دنیا نمیآورد، بچه به بغل پدر و مادرش بیشتر احتیاج داره تا مادربزرگ و دایی و خاله و عمو و عمه
ن نداره اوایل که خب چون تازه زایمان کرده بود سختش بود ولی خب بعدش چی اصلا چرا نمیزاره برادرم بغل کنه ن اینکه بغل نکنه مثلا برادر زادم کلا تو کریر از زمین بعد شیر دادن میزاره تو کریر از کریر بر میداره میزاره زمین تا شیر بده
حتی برادرم میگه موقع آروغ گرفتن رو شکم میخوابونه میزنه از پشتش
الان شما میخوای مشکل رو حل کنی یا مشکل جدید اضافه کنی ؟
بهترین راه حل همونیه که بهت گفتم
مطلقا تو کارش دخالت نکن و اصلا اصراری برای بغل و دیدن بچه نداشته باش
به جاش بهش اعتماد و امنیت بده
میخوای چیزی یادش بدی اول جمله بگو چقدر قشنگ به بچه شیر میدی (ازش تعریف کن) و در ادامه بگو کاش یه راه دیگه هم امتحان کنی که دست و پات درد نگیره یا شیر تو گلوی بچه نپره ( انتقاد غیر مستقیم )
برادرت اگه گله کرد بهش بگو خانومت تازه زایمان کرده . بحران مادری ، عدم تعادل هورمونی ، افسردگی ، استرس و ترس داره
بگو درکش کن و حمایتش کن
دیگه اینکه چیکار میکنن رو کاری نداشته باش
اگر بخوای با دعوا و کدورت بچه رو بغل کنی یا بهش چیزی یاد بدی یا نظری بدی ، شک نکن جنگ اعصاب رو بین عروس و برادرت ایجاد کردی و کم کم به بچه میگه اینا به زور تورو از من جدا میکردن و کاری میکنه بچه تا حد مرگ ازتون نفرت پیدا کنه
ما که تا حالا موفق به بغل کردنش نشدیم ولی با این کارش داره نشون میده نباید نزدیک بچم بشین ای کاش یکی هم به عروسمون میگفت برادر من پدر اون بچس و دلش میخواد دخترشو بغل کنه
ن اینکه بعد شیر دادن برادرشو صدا کنه و بگه بیا تو آروغش بگیر و برادرم بگه بده من بگیرم و برگرده جلو خانوادش بگه تو بلد نیستی دست نزن
ن من ن خانوادم ن برادرم تا بحال از گل نازک تر بهش نگفتیم ولی اینکه بخواد اینجوری رفتار کنه یکم سنگینه
من خودم بعد زایمانم افسردگی شدید گرفتم ولی هیچ وقت به مادرشوهرم نگفتم بغلش نکن یا هیچ وقت به شوهرم جلو خانوادم بی احترامی نکردم بعضی چیزی دست خود آدمه بخواد میتونه کنترل کنه
ما هیچ وقت بهش چیزی نگفتیم و نخواهیم گفت چون مثل خودش نیستیم که بلد باشیم دل بشکنیم
شما کاملا حق دارین و کار عروستون خیلی عجیب و اشتباهه
اما مساله مهم اینه که مقصر این اشتباه بیشتر از همه برادرته
میدونم ممکنه ناراحت بشی و نتونی قبول کنی اما مرد بد نیست یکم اقتدار داشته باشه
ابدا منظورم زورگویی نیست
ولی برادر شما کاملا مطیع همسرشه و جلوی این بی احترامی به خودش و البته خانواده ش اینجوری سکوت میکنه
درسته خانمش تازه زایمان کرده و باید مراعات کنه اما این کار یه مراعات ساده نیست
مگه میشه پدر و خانواده ش حق نداشته باشن بچه رو بغل کنن!
من به برادرم میگم،میگم خودت شدی غلام حلقه ب گوش خودتم عذابشو بکش کسی که نتونه بین مادر و زنش حس امنیت ایجاد کنه باید همینطور بشه اولین بار نیس با رفتارش دل مادرمو شکسته ولی خب مادر من همیشه ساکت بوده و چیزی نگفته
واقعیتش ما هم با برادرم مشکل اینجوری داریم و متوجه شرایط هستم. البته سر بچه نیست اما خیلی مسائل دیگه که برادرم کاملاااا مطیع خانمش و خانوادشه جوری که هم خودشو عذاب میده هم مادرم رو
الانم کاملا میفهمم حال شمارو. متاسفانه یه سری عروس ها بنا به دیدگاه خانوادشون میگن هرچی خانواده شوهر رو محل ندیم برد کردیم و بدی داستان اینجاست که شوهرشونم جای اینکه برای خانواده خودش ارزش قائل باشه و واکنشی نشون بده به راحتی کنار میاد
مامان شما هم حق داره. نوه خیلی عزیزه مگه میشه دلش اروم شه بغلش نکنه! تازه بیشترین غم ایشون برای این بی احترامی از جانب عروسه
اما گلم واقعا با این ادما نمیشه کاری کرد. فقط دیگه ازش اجازه نگیرین و احترام نذارین. بچه رو بغل کنین.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
