شوهرم قاضی است چند روز پیش یک پرونده داشت که یک پسر ۱۹ ساله یک دختر ۱۸ ساله رو دزدیده این پسره هم میل خیلی زیاد به رابطه جنسی داشته دختره را بیهوش کرده و بردش توی یک خونه دختره را هم روی تخت انداخته و بعد بیهوش امدن دختره این دختر درست نمی دیده و حالش بد بوده پسره بلندش میکنه و با تهدید مجبورش میکنه تا همراهیش کنه و بعد شروع میکنه ناز و نوازشش میکنه و بعد لباساش رو در میاره و لباس های خودشم در میاره ببخشید ببخشید خودشو به دختره می مالونده و معذرت میخوام رابطه مقعدی هم انجام داده و بعدش دختره رو لخت پرت کرده تو بیابون خیلی حالم بده خیلی ناراحتم و فکر میکنم
داداش من ۲۲سالگی قاضی شد ،البته نمیگم اسی راست میگه ها کلی میگم
پدر من شغل قبلی اش کارشناس دادگستری هس
چرا چرت میگی خانم عزیز
همه قاضی هایی که بابام حرف میزنه بالای 40 سالن یا 38 بالا
اگر مدت کمی میام در حال خوندن کتاب ها هستم .. در حال رشد هستم "روح " ام را بازسازی میکنم "جسمم را اماده میکنم تا زخم هایی که بهم وارد شده را ابیاری بدم .. در حال رفتن هستم..
شما خودت وارد تخلیات ذهنی شدی و میگی که داداشم22 سالگی قاضی هست
اسم شو بگو پدرم قشنگ بگه ببینیم قاضیه یا نه
مطعنم میشناستش !
اگر مدت کمی میام در حال خوندن کتاب ها هستم .. در حال رشد هستم "روح " ام را بازسازی میکنم "جسمم را اماده میکنم تا زخم هایی که بهم وارد شده را ابیاری بدم .. در حال رفتن هستم..
جرم آدم ربایی و تجاوز در حد قتل هست و در اینگونه پرونده ها ریزترین جزییات هم نوشته میشه حتی این که دختر خودش لباس زیرش رو درآورده یا پسر . یا اینکه پسر چه مقدار از آلتش وارد کرده .
نفر سوم یه خلوت دونفره نباشیم . حتی اگر در این خلوت دونفر دارن بدگویی ما میکنن .
کجایی هستی،برو به بابات بگو علوم قضایی چجوری بورسیه میکنه،بعد حرف بزن
من تبریزم اسم بابامم نت هست
پروانه هاشم فعاله و دفترم داره
شما بگو پدرم بره سامانه خودشون با یه سرچ میاد بالا
اگر مدت کمی میام در حال خوندن کتاب ها هستم .. در حال رشد هستم "روح " ام را بازسازی میکنم "جسمم را اماده میکنم تا زخم هایی که بهم وارد شده را ابیاری بدم .. در حال رفتن هستم..
من اصفهانم و در کل هم لزومی نمیبینم هویتمو افشا کنم،مریضی
من مریض نیستم
فقط با دروغگوی امثال شما کاری نداری موفق باشید
هویتتون اونقدر برام نیست که کنجکاوی کنم ..
فاقد اهمیت
اگر مدت کمی میام در حال خوندن کتاب ها هستم .. در حال رشد هستم "روح " ام را بازسازی میکنم "جسمم را اماده میکنم تا زخم هایی که بهم وارد شده را ابیاری بدم .. در حال رفتن هستم..
^===خوشبختی چون سرابی دور دست ..و دل دریغ؛از نوری در این سیاهی ....این بغض سنگین -__- این خستگی مفرط ---این حس تهی ؛؛ همه و همه ؛ داستانی ست که هرگز به پایان نمیرسد ===^