یک شب بشدت تهوع داشتم فکر کردم مسموم شدم دیدم نه تمام بدنم میلرزه سرم سبک شده از حال داشتم میرفتم بی ...
من اولین بار تو شهربازی دسگاه فریزبی سوار شدم ب حد مرگ ترسیدم حالت تهوع بدی گرفتم یخ شدم دسگاه ک وایساد کمربند باز نکرده بالا اوردم روم ـ بعد اومدیم پایین حالم خیلی بد بود تو ماشین اولین حمله بهم دست داد تاحالا نشده بودم وسط خیابون پیاده شدم ناخداگاه دراز کشیدم ب شوهرم گفتم پاهامو ببر بالا مث سگ میلرزیدم یکم آب خوردم اومدیم خونه همین ک رسیدیم خونه دراز کشیدم خونه دور سرم چرخید ترسیدم پاشدم بدتر شد رفتیم دکتر از اولین دکتری ک رفتم ده ماه میگذره خیلی دکتر رفتم اورژانسی صدباررفتم متخصصا