2777
2789
عنوان

میخام داستان زندگیمو بگم...

7066 بازدید | 162 پست

شاید بعدش شناسایی شم ولی مهم نیست دیگه تحمل ندارم.....

۲۵ سالمه

از وقتی که خودمو شناختم پدر و مادرم باهم دعوا میکردن

نه ازین دعواهای عادی... درحد کتک ، بعضی وقتا هم همسایه ها پا درمیونی میکردن.... یا زنگ میزدن پلیس

.

همیشه از اشنا و فامیل همسایه خجالت میکشیدم ... همه عالمو ادم از جزئیات زندگیمون با خبر بودن.... حتی مدیر و معاون و معلم مدرسه هم میدونست... مامانم شخصیت قربانی داره و هرجا میرفت برای جلب ترحم دیگران همه چیو تعریف میکرد...

وضعیت مالیمون خیلی ضعیف بود.... همه از مدیر و معاون کرفته تا فامیل بهمون ترجم میکردن و من از این حس متنفرم... حتی تو بدترین شرایط هم که باشم... اصلا خم به ابروم نمیارم... یکم مغرورم ...

.

تا ۱۵ وضعیت زندگیمون همین بود . بابام دو تا تصادف خیلی بد داشت که کما رفت.... 

بدترین قسمت زندگیم از ۱۵ سالگی به بعدمه...

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

2803

تا ۱۵ سالگیم بیشتر مشکلاتمون سر دعواهای مامان و بابام و مشکلات مالی بود...

مامانم خیلی دوستم داشت چون بچه اول بودم خیلی هوامو داشت

ولی بعد ۱۵ سالگیم یه اتفاقایی افتاد که دیگه بعد اون من یتیم شدم و تا الان انگار مادری نداشتم

نوشتی لایک کن

🤍آنچه قسمت توست از کنارت نخواهد گذشت.......کسایی که تو سرنوشت هم باشن یه روزی بهم برمیگردن شاید دور باشن شایددور بشن شاید دیر همه پیدا کنن  اما بالاخره به هم میرسن...گذشته ای که حالمان را گرفته است؛آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم،و حالی که حالمان را بهم میزند!چه زندگی خوبی....💔رویای مرگ شاید بهانه ایست برای تحمل کابوسی به نام زندگی                                                                           ماها که بابامون پولدار نبوده یه چیزی رو خوب یاد گرفتیم ،،،، اینکه خیلی راحت قید چیزایی که دوس داریمو می‌زنیم ، پس یه لطفی در حقمون بکن سلطان ، اگه دوسمون داری           زیاد ناز نکن ......                                                                
2804

عزیزم تو روحت کنن نمی تونستی کلا بنویسی بعد نظر بخوای ایش خل و چل 🤣🤣🖕🖕 راستی من فروشگاه ۷ کار میکنم اگه می خواین یه شام شاهانه یا یه پارتی باحال داشته باشید از فروشگاه ما خرید کنید

عزیزم تو روحت کنن نمی تونستی کلا بنویسی بعد نظر بخوای ایش خل و چل 🤣🤣🖕🖕 راستی من فروشگاه ۷ کار می ...

چی میگی؟؟؟؟؟؟

جدیدا تو نی نی سایت مد شده وقتی میخوان یکی رو نصیحت کنن اولش مینویسن " ببین عزیزم من مسلمان نیستم و دین شما رو قبول ندارم ولی بنظرم فلان و بهمان و ........ " خب وقتی از پاسخ طرف اونقدر میترسی که خودتو کافر نشون میدی بهتره فاز نصیحت هم نگیری ... چه کاریه آخه ... البته جدیدا گفتن این جملات رو کلاس میدونن و شایدم توجیهی برای کارهای غیرشرعی. (دین هیچ ربطی به آخوند جماعت نداره) ///// یه چیز دیگه هم بگم و عذرخواهی کنم از شما عزیزان، من زیاد اهل خوندن اعلانات نیستم . از اون زنگوله بالای صفحه خوشم نمیاد . بنابراین اگه جوابی ندادم ناراحت نشید ... بطور اتفاقی اگه بین کامنتها ریپلای شما رو دیدم باکمال میل جواب میدم ///// اونقدر دلم برای جوانان ساده و بی پناه هموطنم میسوزه که همیشه و همه جا یک دعا ورد زبونم هست و اونم عاقبت بخیری پسران و دختران سرزمینم هست .
2805

همه چی از اونجا شروع شد که من پا به بلوغ گذاشتم... 

مامانم و خانواده مادریم هم هسبزه و ختی سیاه هستن... حتی خواهر برادرم ... ولی خانواده پدریم فوق العاده سفید هستن... منم شبیه خانواده پدریم هستم و سفیدم...

وقتی به سن بلوغ رسیدم قیافم خیلی تغییر کرد... خوشگل شدم...

هیکلم خیلی قشنگ شد و از همون سن کلی خواستگار برام اومد...


2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز