یک چیز با حال تر بگم
وقتی توار ان اس تی دادم
جوابشو بردن برای دکترم تلفنی خوندن
خود دکتر باهام حرف زد
تو آتیه بود
بهم گفت تو میای آتیه یا من بیام خاتم
سریع باید بچه را دربیاریم
ان اس تی خرابههههههه
من هم گفتم می خوام تو خاتم باشم
بعد که تلفن را قطع کردم
به ماما گفتم من حاضر نیستم سز کنید
یک سونو بنویسید برم ببینم چه خبره
گفتن تفسیر سونو با نوار ان اس تی فرق داره
من گفتم نهههههه
خلاصه بزور نوشتن و من از بلوک زایمان اومدم بیرون
قبلش بهم گفتن اگر بیشتر از یک ربع معطلی داشت صبر نکن و برگرد
ولی نمی دونم چرا من اصلا به ذهنم نرسید معنی اسن حرف شون یعنی چی
تنها بودم تو بلوک و کسی همراهم نبود
راه افتادم رفتم سونوگرافی بیمارستان که دیدم در حال تعویض شیفت هستند و گفت یک ساعت معطلی داره
برگشتم بلوک
دیدم تخت آماده اس که من برم روش تا بهم سوند و سرم وصل کنن
سریع همه چیز آماده کردند و بردنم اتاق عمل
تمام این اتفاقات تو زمان کمی افتاد
ساعت 10 دقیقه به 2 ظهر ان اس تی را از من جدا کرد و برد تا به دکترم زنگ بزن و بقیه قضایا
دخترم 5 دقیقه به 3 ظهر بدنیا اومد
یعنی تمام این اتفاقات تو این مدت کوتاه افتاد و سریع بردن اتاق عمل و ....
خلاصه دل خجسته ای بودمااااا
البته هنوز هم هستم
چون ایندفعه هم 41 هفته زاییدم
نی نی هم پی پی کرده بود
ولی به خواست خدا تا لحظه تولد کیسه آب پاره نشد و نفهمیدن
ماما بهم گفت اگر می دیدیم بچه مدفوع کرده سریع می بردیمت برای سز
خدایا شکرررررت😇