اینا کارایی بود که انجام دادم:
از قبل کلی باهاش راجب بزرگ شدن و دسشویی رفتن حرف زدم.بچه های کوچیک فامیل رو براش مثال زدم که پوشک نمیشن و بهدمامانشون میگن جیش دارم
اولین بار که شلوارشو خیس کرد(با اینکه شوکه شدم) دعواش نکردم...
با گریه میگفت من که گفتم پوشکم کن. نازش کردم گفتم اصلا عیبی نداره. میندازیم لباسشویی.. ولی باید هربار بهم قبلش بگی که دوباره شلوارت خیس نشه.
اینم بگم که من قبل از عید فرشمو نشستم.. تا وقتی خواستم دخترمو از پوشک بگیرم دغدغه فرش تمیز نداشته باشم.
تو اینستا یه بچه بود که شمع روی کیک فوت میکرد و میگفت بای بای پوشک.
فیلم روبهش نشون دادم و بعد پدرش براش یه کیک کوچیک گرفت.. دخترم هم با پوشکش بای بای کرد.(فکر میکردم سخت باشه چون یه بچه 2ساله هم دارم که پوشک میشه و در نتیجه دخترم هرروز تو خونه پوشک میبینه..ولی تونستم قانعش کنم همه این پوشکا برای داداشی هس)
هربار که میبردم دسشویی و کارش رو انجام میداد براش دست میزدم میگفتم آفرین دیدی تونستیـ.. اونم همش میگفت من قوی شدم بزرگ شدم و ذوق میکرد.
خلاصه دعواش نکردم.. حتی اگه (به دلیل بازی و بی حوصلگی و...) میگفت الان نمیام دسشویی با صبرو حوصله راضیش میکردم.. تو دسشویی هم براش قصه میگم.. چون خیلی دوس داره
یه خوبی هم داره که شبا جاشو خیس نمیکنه و ازاین بابت خیالم راحته... و دسشویی بزرگ روهم از اول میگفت.. شلوارشو کثیف نمیکرد
این بود تحربه من... امیدوارم همه مادرا بتونن این مرحله رو هم به راحتی بگذرونن