2752
2734
عنوان

شوهرمو اینقد ناراحت ندیده بودم

1684 بازدید | 70 پست

من از وقتی وارد خانواده شون شدم متوجه یه سری تفاوتا شدم همش میگفتم شاید اشتباه فکر میکنم گذشت دیدم نه داره بیشتر و بیشتر میشه دیگه اینقد تابلو بود که نگم بازم امسال عید تکرار شد اونم بین بچه هامون و این تفاوت اینقد زیاد بود که حتی عموهای شوهرمم متوجه شدن و من وقتاییکه ناراحت بودم شوهرم دلداریم میداد میگفت بخاطر من گذشت کن پدر و مادرم از برادرم میترسن و فلان 

گذشت تا اینکه پدرشوهرم یه ماشین به اسمش دراومد از همون اول گفت واسه پسر بزرگم ۳ تا ماشین خریدم کمکش کردم توی عروسیش و خونه گرفتن دیگه نوبت شماس هیچ کمکی به ما نکردن ما هم خوشحال شدیم و گفتیم پس انداز و هرچی داریم میزاریم روش با برادرشوهر کوچیکم که مجرده یه خونه میگیریم اوناهم گفت باشه 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



به کتفت

ول کن 

اما اصولا نوه های اولی پسریو یکم بیشتر دوست دارن

خداییش بیاین ظاهربین نباشیم 😒  ؛ بعضیا ممکنه در ظاهر کمی بی شعور به نظر بیان , اما وقتی باهاشون حرف می زنیم و بیشتر می شناسیمشون ؛ می بینیم که در باطن خیلی بی شعــورترن ....😂🦋            
2731
گذشت تا اینکه پدرشوهرم یه ماشین به اسمش دراومد از همون اول گفت واسه پسر بزرگم ۳ تا ماشین خریدم کمکش ...

خب

خداییش بیاین ظاهربین نباشیم 😒  ؛ بعضیا ممکنه در ظاهر کمی بی شعور به نظر بیان , اما وقتی باهاشون حرف می زنیم و بیشتر می شناسیمشون ؛ می بینیم که در باطن خیلی بی شعــورترن ....😂🦋            

یک هفته س ما میدویم دنبال خونه هرجا بگین بالاخره یه خونه با قیمت مناسب جای خوب گیزمون اومد دیدیم همش نه میاوردن که بیشتر بگزدین گرونه پول نمیرسه فلان میشه شوهرمم هیچی نگفت تا اینکه داداشش زنگ زده بود گفته بود نمیخواد خونه بخری پولو بده من بندازم بورس سال بعد ۲ برابر میشه شوهرمم گفته بود نمیخوام زنگ زد به پدر و مادرش گفت تاحالا هیچی ازتون نخواستم هرچی وام گرفتین ماشین گرفتین خونه گرفتین واسه اون پسرتون ذره ای ازتون نخواستم حتی واسه عروسی و همه چی اینم خودتون گفتین سهم توعه اوناهم گفتن اره سهموتو مبارکت باشه خونه رو برو قرارداد ببند ماهم عصر رفتیم بنگاه حوب شد قرارداد نبستیم صاحبخونه نتونست بیاد همون موقل پدرش زنگ زد دیدم شوهرم رفت بیرون و با داد و هوار داشت حرف میزد فهمیدم داداشش باباشو پر کرده که یا پولو بمن میدی یا دیگه پامو خونتون نمیزارم

2740

منم نمیدونستم چطور ارومش کنم فقط گفتم توکلت بخدا باشه خودمون زندگیو میسازیم همون بهتر نشد من پول یا خونه ای که هزارتا نه و نفرین پشتش باشه نمیخوام باباشم شبش زنگ زد دوباره گفت تو داداشتو مقصر میدونی ولی اینجوری نیست و ما نمیتونیم خومه بخریم شوهرمم گفت برام مهم نیست پول خودته اختیارشو داری هرکاری میخوای باهاش بکن دیگه هم اسم پولو نیار این اتفاقاتم فراموش کن اما بعدش کلا ناراحت بود تو خودش بود الانم از شدت ناراحتی از ساعت ۹ خوابید خیلی دلم میسوزه خیلی دلم رو شکستن ولی هیمشه شوهرم دفاع میکرد ازشون امشب شرمندگی و ناامیدی رو از چشاش خوندم 

به کتفت ول کن  اما اصولا نوه های اولی پسریو یکم بیشتر دوست دارن

بحث نوه نیست بخدا تو همه چی تا اونا باشن منو بی محل میکنن با تندی جوابمو میدن اسممو نمیگن ناراحتمون میکنن مثلا من اونجا باشم صدبار از جاریم نظر میپرسن ولی به خودشون اجازه نمیدن به منم چیزی بگن دخترمو مسخره میکنن گریه کنه میگن پرتش میکنیم ولی پسر اون گریه کنه دنیا به اخر میرسه

چه تفاوت هایی میشه بگی؟ منم اینحوری شدم

خیلی زاید عزیزم تو هر زمینه ای گه بگی از همون اول تا همین الان تو رفتار تو غذا تو تعارف حتی عکس انداختن قربون صدقه بچه هامون رفتن 

یه خواهشی ازت بکنم؟

سال دیگه این موقع یه تاپیک بزن منم تگ کن 

اون موقع از رفتار شوهرت بگو

حاضرم شاهرگمو گرو بذارم 

یه جوری امشب رو فراموش میکنه و تو رو مقصر جلوه میده که خودتم باور میکنی میگی نه صبر کن ببین...

پس دلت واسه شوهرت نسوزه... واسه خودت بسوزه که اسیر این خونواده شدی...

اینو همیشه با خودت تکرار کن که تو هیچ کی نیستی که به خودت اجازه بدی به بقیه راحت توهین کنی... در کمال ادب نظرتو بگو اگه نمیتونی مودب باشی پس منو ریپ نزن... من مثل تو حوصله دعوا ندارم... من مثل تو عادت ندارم یقه مردمو واسه طرز فکرشون بگیرم😊
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

چی خوبه

آتنا۸۴ | 1 دقیقه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز