پسرم 7 سالشه و از مهر به امیدخدا میره مدرسه. ولی بینهایت به من وابستست. و یه لحظه ازم دور میشه استرس میگیره. مثلا امروز بردمش کلاس اسکیت به جای اینکه حواسش جمع مربیش باشه همش داشت به من نگاه میکرد که جایی نرم و یه لحظه هم که منو نمیدید بغض میکرد. شبا هم که داستان داریم سر اینکه تو اتاقش بخوابه و یه تو خونه رژه میره و میاد بالا سر ما و منو میبوسه و خیلی مثالای دیگه. تورو خدا اگه تجربه یا پیشنهادی دارین بهم بگین مرسی
اضطراب جدایی داره و تا زمانیکه اینحالت رو داره، باید جایی در داخل مدرسه که امکان دیدن شما رو داشته باشه، حضور فیزیکی داشته باشید؛
آرزوی من، آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است.من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بیعدالتی مردان میبرند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیتهای علمی، هنری و اجتماعی زنان است.(فروغ فرخزاد)
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
بله عزيزم اين بخاطر اينكه تا الان همش پيش شما بوده شما ميتوني براي امادگيش چند تا كلاسي كه دوست داره بفرستينش و سعي كنيد كم كم خودش تنها تو كلاسا حضور پيدا كنه
مادر، سالخوردگي دختركي تنهاست كه عروسكهايش حرف ميزنند ،بزرگ ميشوند و راه ميفتند و ميروند