یه راهی بگین از دست یه ازدواج اجباری راحت بشم نمیخوامش اما هی اصرار و اصرار دونم کردن فقط چون 32 سالمه حتما باید قبول کنم چکار کنم دست از سرم بردارن پسره هم تمایلی نداره و به اجبار اومده
یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔
از این خانواده های چرت متعصبی که فقط فامیل خودشون آدمن بقیه رو حساب نمیکنن
خونوادت ؟
اگه باحرف میشه حرف بزن اگه نه مجبوری یه داستان سرهم کنی
یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔