رفتار با مادر شوهر آینده

نه دیگه همش سکوت کردن هم که درست نیست رفتید که صحبت کنید

ولی بعضی جاهاکه حرفی برای گفتن ندارید یا حرف زدن کارو خراب میکنه سکوت بهترین کاره حرفاشونو بشنوید و وقتی این حرفا رو میزنن شنونده باشید نهایتا ایشون حرفشونو ادامه میده و اصلا هم مشخص نمیشه شما عمدا ساکت هستید

رفیق باز بودن با رفت و امد داشتن با دوست و رفیق خیلی فرق داره

به نظرم آدم درستی هست چون هیچکس نمیاد بدی های پسرش رو بگه درضمن الان بهت میگه اگه فردا مشکل پیدا کردی بهت میگه که خودت پذیرفتی و نباید اونها رو درگیر کنی پس منطقی تصمیم بگیر

بخدا خوبیتو میخواد اگه داره راستشو میگه نمیخواد بعدا بگه چرا بهم نگفتین

دوستاش خوبن ؟از لحاظ دوستی و روحی اوکی هستن

با خودت خوبه ،هوای تورو داره؟

خانواده خیلی مهمه 

الان شاید اهل خانواده نباشه ،ممکنه بعد مشخص بشه هست 

یا اینکه شما برای زندگی حمایت اونارو ،گاهی اوقات لازم داری 

برای هین موضوع خوشحال نباش

بعد ازدواج همه چیز جدی میشه ،اینم در نظر داشته باش 

ممکنه الان مشکل نداشته باشی ولی بعدها برات سخت بشه 

حرفای مادرش هم گوش بده 

یادمه پارسال خواهرم یک خواستگار سمج داشتن ،چند دوره هم دور از خانواده با هم صحبت و رابطه داشتن و شیفته همدیگه شدن 

ولی پدرشون اصرار داشت که کامل شفاف سازی بشه و بعدها ایشون مخالفت کردن 

بعدها مشخص شد چه لطف بزرگی در حق خواهرم کرده ،چشم خواهرم روی حقایق باز کرد 

و گرنه خواهرم میگفت شرایط می دونم اوکی هستم 

ولی بعدش مشخص نیست خیلی چیزا هست که با گذشت و عشق و عاشقی نمیشه کاور کرد

حتما دوستش داری با اینهمه ایراد اساسی باز داری باهاش ازدواج میکنی پس فقز باید بگی علاقه دارم دیگه

به نظرم یکم خودتو دست بالا بگیر تو لایق کسی هستی که بهت عشق بده بخاطرت هر کاری بکنه نه اینکه ایرادات به این مهمی بگه نمیتونم تغییر کنم!!

اگر هم واقعا ته دلت همینو میخوای باید اولش جوری برخورد کنی که خودش بیاد بگه درست میشم تا با تو باشم تو داری از همه چیزت میگذری و بعد طرفت میگه من نمیتونم عوض شم همینی که هست!!! اینده به مشکل نخوری؟ به این فکر کردی؟