2733
2734
عنوان

حرفی که شوهرم شب عروسی بهم گفت

664 بازدید | 40 پست

گفت به اجبار خانوادم باهات اذدواج کردم وحسی بهت ندارم

 ۹ سال پیش اذدواج کردیم اون موقع این حرف و زد و میگفت تا یک سال رابطه نداشته باشیم من کامل بشناسمت بعد خودم پیش قدم میشم منم ۲۳ روز بعد از عروسیمون رفتم که مهریمو بذارم اجرا و جهزیمو جمع کنم برم خونه پدرم که اومد به التماس و غلط کردن افتاد گفت نرو 

غلط کردم ۳ سال اول که بچه نداشتیم هم خوب بود رفتارش و داعم تو خواب میدید که من رفتم و تنها مونده شده بود کابوسش و هی از خواب بیدار میشد میگفت تورو خدا اون حرفامو جدی نگیریا 

بعد که بچه دار شدیم تا روز ۲۰ منو مادرم داعم باهم بودیم از روز ۲۰ دیگه اومدم خونه خودم اون موقع بهش گفتم چرا فلان قضیه رو به من نگفتی گفت چرا بگم من تورو دوست ندارم اصلا از اولشم تورو نمیخواستم منم بایه بچه ۲۰ روزه دیگه اگه میخواستم برم هم نمیتونستم از اون روز ازش متنفر شدم سوختم تا اینکه الان بچم ۵سالشه الان نمیدونم برم بمونم چیکارکنم ابدا پیش مشاور هم نمیاد 

احساسم میگه دوستت داره ولی مغروره و نمیخاد بفهمی

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

میگم چطوری تحملش کردی؟

منم شوهرم تا قبل ازدواج عالی بود اخلاقش همینکه عقد کردیم یهو کلا اخلاقش ۱۸۰ درجه عوض شد... خیلی تلاش کردم با محبت درستش کنم، به زور من بهتر بود که دیروز کلا همشو هراب کرد انگار ازش متنفر شدم دیگه.

تو چطوری زندگی کردی که شده اسن چن سال؟ راستش چون قصد طلاق اینا ندارم میخوام بچه دار شم با اینکه دوسش ندارم😐

اگه چیزی گفتیو جواب ندادم بفهم که رو مخمی حوصلتو ندارم😁

دقیقا قضیه ات عین فامیلمونه 

که جدا شدن 

ان شالله تو بجدایی نکشه باهم خوشبخت باشید 

  🌶پريشاني من از اين نيست كه به من دروغ گفته اي، از اين آشفته ام كه ديگر نمي توانم تو را باور كنم.

اگه اذیتت نمیکنه خرجی بهت میده از لحاظ مالی ساپورت هستید دست به زن نداره و کلا زندگی آرومی داری به نظرم باید بمونی بخاطر بچه ات. چون اگه بخوای بری نهایت دوسال دیگه بچه  رو ازت میگیره .چون تا ۷ سال سرپرستی بچه با مادره

بعدشم میره زن میگیره و بچه ات باید بره زیر دست نامادری

ببخشید رک ميگما ایشالله که پیش نمیاد . ولی احتمالات هست دیگه

2740
میگم چطوری تحملش کردی؟ منم شوهرم تا قبل ازدواج عالی بود اخلاقش همینکه عقد کردیم یهو کلا اخلاقش ۱۸۰ ...

منم نامزدم الان عالیع اخلاقش خوبه دوساله همو میشناسیم و روزانه ۶ساعت کنار همیم همه جوره امتحانش کردم خوبه ممکنه بعد عقد اخلاقش بد بشه توروخدا بگو چطور شد شوهرت بعد عقد بد شد

حالا یه حرفی زده. مردا برای اینکه بگن سرترن به زن میگن دوست ندارم یا یه ایرادی روی زن میزارن. حالا مگه خودشون چی هستن؟🥴 والا ماهم روزی صدبار خودمون رو فحش میدیم که بله گفتیم...جهت اطلاع آقایون

دل بزرگی داری 

فقط 22 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
خدایا جوری دستمو بگیر و بلندم کن که همه انگشت به دهن بمونن...(عدو شود سبب خیر ، اگر خدا خواهد)🤌🫡،(۲۹بهمن خبر بارداریمو شنیدم،خدایا ممنونم ازت،تو دلیمو حفظ کن و کمکم کن صحیح و سالم بغلش بگیرم)،از دوستانی که درخواست دوستی میدن معذرت می‌خوام نمیتونم قبول کنم.
منم نامزدم الان عالیع اخلاقش خوبه دوساله همو میشناسیم و روزانه ۶ساعت کنار همیم همه جوره امتحانش کردم ...

فکر بد نکن. من خیلی نازمو میکشید یهو بعد عقد سرد شد دیگه انگار وقتی مطمئن شد منو بدست اورده دیگه واسش بی ارزش دشم

اگه چیزی گفتیو جواب ندادم بفهم که رو مخمی حوصلتو ندارم😁
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687