خانوما خیلی عذاب دارم میکشم چیکار کنم 😔
جدا شدم و بابای بچه ها بگم بهتره تا همسر
بابای بچه ها هر وقت میاد دنبالشون پایین مجتمع میرسه زنگ میزنه منم بچه هارو میبرم پایین تحویلش میدم
دیشب اومد بچه هارو اورده بود حس نداشتم برم پایین گفتم بیار دم واحد
اورد در زد .در رو باز کردم بچه ها اومدن تو خونه.
منم کباب تابه ای درس کرده بودم.یهو گفت وای چه بویی دلم برای دست پختت تنگ شده میشه یکم از غذا بهم بدی
منم گفتم بوی غذای ما نیست من هنوز شام درس نکردم
گفت من بعد یازده سال بوی غذای تورو تشخیص میدم باشه نده بعدم رفت
از وقتی رفت اعصابم خورده .میگم کاش داده بودم بهش مدیونش نشم .مامانم همیشه میگه دشمنتم غدا خواس بهش بده نمیدونم چی شد چرا بهش یکم غذا ندادم