کوچیکتر ک بودم بابام اعتیاد داشت و هیچوقت پیشمون نبود واسه همین مامانم خودش تنهایی منو خواهرمو بزرگ کرده عمو هام هم از این سو استفاده میکردن وقتایی ک بابام خونه بود جلوی من بابامو میزدن و با مامانم دعوا میکردن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اینم بگم ک پدربزرگم به عمو هام یه خونه ماشین و مغازه داده ولی برای ما فقط یه خونه ی کوچیک داد برای همین عمو هام از حسودی هر سری یه بهونه میاوردن برای دعوا
چه میدونم .... منم اولین باره دارم زندگی میکنم ..............🖤🖤من اگر نیکم و بد تو برو خود را باش ... هر چه انسان تر باشی زخم ها عمیق تر خواهد بود ... هر چه بیشتر دوست بداریم بیشتر غصه خواهیم داشت... نمیدانم چرا هرگز جسد انهایی که میگفتند بی تو میمیرم پیدا نشد ... اینجا در دنیایی من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارندو گریه میکنند.. گاهی رد بعضی از زخم ها باید توی وجودت بمونه تا دوباره تکرارش نکنی🥀🥀 .