بااینک مطلقم دوست پسرم ازم رابطه خواست گفتم ن
رفت با کسی
قول ازدواج داده بود ۷ماه باهم بودیم
اول گفت بعد عید بعد گفت برج ۲ الانم گفت برج ۶میاد واس خواستگاری
دوهفته پیش با باباش بحثش شد تو چت بهم گفت میخاد همچی ول کنه بره یبار ۱هفته گوشیشو فروخت گفت اینجوری راحتترم بعد۵۵ تومن ایفون خرید دیگ رفتاراش مغرورانه تر شد
۳شب پیش گفت خیلی چیزارو بهت نگفتم درباره خونه مجردیش
ولی چنبار گفتم چ حرفی بگو میگفت نمیتونم بگم ک باز منو بکشونه دنبال خودش دیگ خسته شدم گفتم کات جالبه اخر دعوا گفت واس حرف زدن پول میخای؟درحالیک خودش داشت حرفهاشو قایم میکرد
ولی خ غمگینم دیشب با گریه خوابیدم باورش کرده بودم ولی بنظرم شکاک شده بود و قصدش ازدواج نبود